سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وب نوشت سید تقی واردی

پس از شهادت امیرمومنان حضرت علی (ع) در کوفه و دفن مخفیانه بدن مقدس وی در نیزارهای اطراف کوفه ( نجف اشرف ) ، فرزند ارشد وی ، یعنی امام حسن مجتبی (ع) در روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان در مسجد کوفه به خلافت رسید.

در واقع ، یکی از رویدادهای مهم زندگی امام حسن مجتبی(ع) ، انتخاب وی به خلافت و حکومت اسلامی است . وی پنجمین نفری است که پس از رحلت رسول خدا (ص) به مقام خلافت اسلامی نایل گردید.

نحوه انتخاب وی همانند انتخاب پدرش امیر مؤمنان (ع) کاملاً آزاد و دموکراتیک بود و هیچ گونه اجبار و اکراهی در آن وجود نداشت . بر خلاف انتخاب سه خلیفه پیشین که هیچ کدام از آن ها دموکراتیک و آزاد نبود و هر کدام شیوه خاص خود را داشت . خلیفه اول در سقیفه بنی ساعده از سوی چند نفر انگشت شمار کاندیدای خلافت شد و با ترفند ویژه آنان ، از حاضران در سقیفه که تعدادشان اندک و ناچیز بود بیعت گرفته و همان را بهانه بیعت گروهی قرار دادند و به اختیار و اجبار از سایرین رای گرفتند و حتی بخاطر تحصن عده ای از مخالفان حکومت در خانه حضرت فاطمه زهرا (س) ، نزدیک بود آن خانه مقدس را به آتش بکشند . برگزیده شدن خلیفه دوم کاملا انتصابی بوده و خلیفه اول در هنگام مرگش وی را به خلافت منصوب کرد و هیچ اعتنایی به نظر و رای مردم ننمود . انتخاب خلیفه سوم از طریق شورای شش نفره ای بود که خلیفه دوم در هنگام مرگش تعیین کرده بود و در این شورا نیز عثمان بن عفان با ترفند خاص یکی از صحابه ( یعنی عبد الرحمن بن عوف ) به حکومت رسید . بنا براین در هیچ یک از سه انتخاب خلیفه پیشین ، نقشی برای توده مردم قائل نشدند . اما انتخاب حضرت علی (ع) و پس از وی فرزندش امام حسن مجتبی (ع) کاملاً مردمی و دموکراتیک بود و توده مردم با اختیار و آزادی کامل آن دو را به خلافت برگزیدند.

در این جا به نحوه انتخاب امام حسن مجتبی (ع) به خلافت اسلامی توسط عموم مسلمانان ، به ویژه اهالی کوفه اشاره می کنیم . ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

شب پانزدهم ماه مبارک رمضان ، شب میلاد مسعود سبط اکبر رسول خدا (ص) و نخستین میوه پیوند رسالت و امامت ، حضرت امام حسن مجتبی (ع) است. تولدش در زمان مبارک ( ماه رمضان ) ، در مکان مبارک ( مدینه منوره و در جوار مسجد النبی (ص) ) و در بیت مبارک ( بیت رسالت و امامت ) واقع گردید که از این جهت بی بدیل می باشد و بر مناقب و فضیلت های فراوان آن حضرت می افزاید.
ضمن تبریک این خجسته شب و روز میلاد مسعود ، توجه شما کاربران ارجمند را به بخش هایی از زندگینامه آن حضرت که به صورت قالب بندی خاصی در کتاب خاندان عصمت (ع) آورده بودم ، جلب می کنم . امید است مورد استفاده و فائده قرار گیرد.

شناسه :
نام : حسن .
کنیه : ابو محمد.
نام و کنیه آن حضرت را پیامبر اکرم (ص ) تعیین فرمودند.
القاب : مجتبى , سید, سبط, زکى , تقى , حجت , بر, امین , زاهد و طیب .
منصب : معصوم چهارم , امام دوم شیعیان و پنجمین خلیفه اسلامى .
تـاریـخ ولادت : نـیـمه ماه مبارک رمضان سال سوم هجرى . برخى نیز تولد آن حضرت را سال دوم هجرى دانسته اند. او نخستین فرزند امیرالمؤمنین (ع ) و فاطمه زهرا (س ) است .
محل تولد: مدینه مشرفه , در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى ).
نسب پدرى : امیرالمؤمنین , امام على بن ابى طالب بن عبدالمطلب .
مادر: فاطمه زهرا, دختر پیامبر (ص ).
مـدت امامت : از زمان شهادت پدرش , امیرالمؤمنین (ع ), در رمضان سال چهلم تا صفر سال پنجاه هجرى , به مدت 10 سال .
از این مدت , هفت ماه و 24 روز را عهده دار امر خلافت مسلمین بود و سپس طى صلحى , آن را به معاویة بن ابى سفیان واگذار کرد.

ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

حضرت علی بن الحسین (ع) معروف به جناب علی اکبر(ع) ، بنا به روایتی در یازدهم شعبان،(1) سال 43 هجری قمری [ قریب به چهار سال پس از شهادت امیر مؤمنان (ع) ]در مدینه منوره دیده به جهان گشود.

پدر گرامی اش حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) فرزند امیر مومنان امام علی بن ابی طالب(ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّة بن عروة بن مسعود ثقفی است .

مادر حضرت علی اکبر (ع)،از بانوان صالحه و متدینه عصر خویش بود که شایستگی همسری سبط ثانی رسول خدا (ص) حضرت امام حسین (ع) را به دست آورد.

مادر لیلی، میمونه دختر ابی سفیان و از طایفه بنی امیه می باشد.(2)

بدین لحاظ ، حضرت علی اکبر(ع) به سه طایفه معروف و مهم عرب پیوند پیدا کرده بود.

از جانب پدر به طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم و به بزرگانی چون پیامبراسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین(ع) و از جانب مادر به دو طایفه بنی امیه و ثقیف و افرادی چون عروة بن مسعود ثقفی، ابی سفیان، معاویة بن ابی سفیان و ام حبیبه همسر رسول خدا(ص) ارتباط فامیلی و خویشاوندی پیدا نمود. به همین جهت وی مورد احترام و اطمینان کامل طوایف مزبور و اهالی مدینه بود.

ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت چه کسی است ؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(ع) است که جدّش رسول خدا(ص) است و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثقیف تبلور یافته است.(3)

درباره شخصیت علی اکبر(ع) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبراکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی بن ابی طالب(ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.(4)

ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

میلاد مسعود سبط ثانی رسول خدا (ص) حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری قمری در مدینه منوره

میلاد گل رسول و زهرا و علی است  گل تقدیم شما  گل تقدیم شما  گل تقدیم شما زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است

ما را دگر از روز جزا بیمی نیست  گل تقدیم شما  گل تقدیم شما  گل تقدیم شما چون بر دل ما عشق حسین ابن علی است

 

امام حسین(ع) فرزند امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و فاطمه زهرا(س) و سبط ثانی رسول خدا (ص) و خامس آل عبا (ع) است .

آن حضرت دومین فرزند حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا(س) است که پس از برادر بزرگوارش امام حسن مجتبی (ع) و پیش از خواهر گرامی اش حضرت زینب کبری (س) در مدینه منوره و در حیات رسول خدا (ص) دیده به جهان گشود .

بر اساس احادیث و روایات متعدد، تولد مبارک آثار امام حسین(ع) و شهادت جانسوزش ، پیش از تولد وی ، از سوی جبرئیل امین و به نقل از پیامبر عظیم الشأن (ص) پیش گویی شده بود.

ترجمه متن یکی از آن روایات ها، بدین شرح است :

امام صادق(ع) فرمود: جبرئیل امین بر رسول خدا(ص) فرود آمد و عرض کرد: ای محمد، به راستی خدای سبحان تو را بشارت داد به مولودی از دخترت فاطمه زهرا(س)، ولیکن امتت وی را پس از تو خواهند کشت.

پیامبر(ص) فرمود: ای جبرئیل، سلامم را به پروردگار متعال برسان و بگو مرا به مولودی که امتم، پس از من وی را می کشند، نیازی نیست.

جبرئیل امین به سوی آسمان عروج کرد و سپس بازگشت و همان پیام را تکرار کرد.

پیامبراکرم(ص) نیز گفتار پیشین خود را تکرار کرد و از پذیرش مولودی که مسلمانان وی را می کشند امتناع نمود.

جبرئیل برای بار سوم فرود آمد و گفت: ای محمد ، پروردگار سبحان سلامت می رساند و تو را به این امر مهم بشارت می دهد که امامت و ولایت را در نسل تو قرار داده است. پیامبر(ص) با دریافت این پیام شادمان شد و گفت: پذیرفتم و به آن خرسندم. آن گاه پیامبر(ص) این پیام مهم الهی را به اطلاع دخترش حضرت فاطمه زهرا(س) رسانید و فاطمه(س) در نهایت ادب، پاسخ داد: پدرجان ، مرا به فرزندی که امتت او را می کشند، نیازی نیست. ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام صابران و هفتمین پیشوای شیعیان حضرت امام موسی کاظم (ع) است که در سال 183 هجری قمری در زندان بغداد به دستور خلیفه نابکار عباسی هارون الرشید و به وسیله سندی بن شاهک یهودی مسموم و سپس به شهادت رسید. ضمن عرض تسلیت به محضر حفید گرامی اش حضرت حجت بن الحسن العسکری (ع) و به رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای و تمامی مراجع تقلید عظام و علما و روحانیان مذهب تشیع و سادات بنی فاطمی و همه شیعیان و محبان اهل بیت (ع) در سراسر دنیا ، توجه شما را به زندگی نامه آن حضرت و نحوه شهادت مظلومانه اش در زندان بغداد جلب می کنم.

امام موسی کاظم (ع) فرزند امام جعفر صادق(ع) و پدر امام رضا (ع) و هفتمین امام شیعیان است.

آن حضرت دارای لقب هایی چند می باشد که برخی از آن ها عبارتند از: کاظم، صالح، صابر، امین و عبدصالح.

هم چنین در میان شیعیان به "باب الحوائج" معروف می باشد.

کنیه های وی عبارتند از : ابوابراهیم، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضی، ابوعلی و ابواسماعیل .(1)

امام موسی کاظم(ع) در هفتم صفر سال 128 و یا 129 قمری در أبوا (روستایی در میان مکه و مدینه)، از بانویی پرهیزکار و صالحه، به نام "حمیده بربریه"، که معروف به "حمیده مصفاة" بود، دیده به جهان گشود و در بیست سالگی، پس از شهادت پدرش امام جعفر صادق(ع)، به امامت شیعیان نایل آمد.(2)

ایام امامت وی، معاصر بود با خلافت چهار تن از خلفای عباسی (منصور دوانقی، مهدی، هادی و هارون الرشید).

امام کاظم(ع) از سوی تمام خلفای مزبور، در فشار و رنج و آزار بود و چندین بار از سوی آنان دستگیر و زندانی گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید، به مدت چهار سال (از شوال سال 179 تا زمان شهادتش در سال 183 قمری) در حبس و شکنجه بود.(3)

هارون الرشید (پنجمین خلیفه عباسی) که دشمنی و ناسازگاری غیر قابل انکاری با ذراری حضرت فاطمه زهرا(س) و اولاد و احفاد امیر مومنان(ع) داشت، در آزار و اذیت سادات علوی و منتسبین به خاندان امامت و ولایت، کوتاهی نمی کرد.

وی که از مستبدترین حاکمان عباسی و جنایت کارترین آن ها است، وجود شریف امام موسی کاظم(ع) و مقام و معنویت وی و احترام مردم نسبت به او را، تحمل نمی کرد و از این بابت، بسیار ناراحت و عصبانی می شد.

سرانجام در رمضان سال 179 قمری، که برای مراسم عمره وارد مکه و سپس به مدینه رفته بود، دستور داد امام موسی کاظم(ع) را دستگیر و به عراق منتقل کنند.

مأموران هارون، امام موسی کاظم(ع) را در حالی که در کنار قبر جدش حضرت محمد(ص)، به نماز و نیایش اشتغال داشت، دستگیر و به نزد هارون بردند.

هارون دستور داد، وی را در غل و زنجیر کرده و به سوی عراق حرکت دهند. هارون برای فریب و سردرگمی مردم و پیش گیری از عکس العمل های احتمالی محبان اهل بیت (ع)، دو محمل ترتیب داد و یکی را به سوی بغداد و دیگری را به سوی بصره روان داشت. امام موسی کاظم(ع) را در محمل بصره قرار داد. مأموران حکومتی، در هفتم ذی حجه همان سال، امام موسی کاظم(ع) را تسلیم عیسی بن جعفر بن منصور دوانقی، پسر عموی هارون الرشید و حاکم وی در بصره نمودند. عیسی بن جعفر، آن حضرت را در یکی از حجره های خانه خویش محبوس کرد و در آغاز به وی سختگیری نمود ولی بعدها که عبادت و نیایش های دراز مدت آن حضرت را از نزدیک مشاهده می کرد، از سختگیری خویش نسبت به آن حضرت کاهید و به هارون نامه نوشت که آن حضرت را از حبس وی خارج کند، در غیر این صورت، خودش وی را آزاد خواهد کرد. ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

وفات حضرت زینب بنت امیر مؤمنان (ع) در پانزدهم رجب سال 62 هجری قمری

پس از امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین (ع) ، سومین فرزند حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) در سال ششم و به روایتی در سال پنجم هجری قمری ، دیده به جهان گشود و او زینب کبری (س) بود که دو سال پس از تولد امام حسین(ع) ، در حیات جدش حضرت محمد(ص) ، در مدینه منوره به دنیا آمد.(1)

حضرت زینب (س) در خانواده ای قدم به گیتی نهاد که مهبط جبرئیل امین و محل نزول وحی و ارتباط با ذات باری تعالی بود ؛ خانواده ای که اعضای آن به گواهی قرآن مجید همگی پاک و پاکیزه سرشت و معصوم بودند.

این خانواده عبارت بودند از :جدش حضرت محمد(ص)، پدرش حضرت علی مرتضی(ع)، مادرش حضرت فاطمه زهرا(س)، برادرانش امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین سیدالشهدا(ع)،که به آنان پنج تن آل عبا می گفتند و انس و جنّ و فرشتگان و موجودات عالم وجود به آنان و نام مبارک آثارشان مباهات وافتخار می کردند .

 

به هر روی، جناب زینب کبری (س)در خردسالی ، ابتدا جد عزیزش پیامبر اکرم (ص)و پس از مدتی کوتاه مادر مهربانش را از دست داد و غم فقدان آن دو عزیز بر قلب کوچکش سنگینی می کرد. ولی این کودک خردسال آن قدر والا مقام و بزرگ منش بود که در خانه پدرش، به جای مادر مهربان مورد احترام همگان قرار گرفت.

وی در سنین جوانی از میان خواستگاران متعدد، با اذن و اجازه پدر ارجمندش حضرت علی(ع)، پسر عمویش عبدالله بن جعفر را که جوانی اصیل، شرافتمند، دلیر، متعهد و سخاوتمند بود، برای همسری خویش پذیرفت و به عقد نکاح وی درآمد و در خانه وی دارای فرزندانی چند شد، که وجود دو تن از آن ها، قطعی و مورد اتفاق مورخان است و آن دو عبارتند از عون اکبر، که در کربلا شهید شد و امّ کلثوم که به ازدواج پسرعمویش درآمد. غیر از آن دو، نام فرزندان دیگری چون علی، عبدالله، عباس، جعفر و محمد نیز گفته شده است، که مورد اتفاق همه نیست.(2)

حضرت زینب(س) با این که به خانه همسرش نقل مکان کرده بود، ولی هیچ گاه خانواده پدری خویش را ترک نکرد و در تمام رویدادها و حوادث کوچک و بزرگ در کنار پدر مهربان و برادران ارجمندش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود و در واقع ، پس از حضرت زهرا(س) رهبری زنان متعهد و ولایتمدار را بر عهده داشت و آن را به نیکی و شایستگی تمام اداره می نمود. ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

گرچه ماه جمادی الثانیه سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) است ، خوشبختانه همین ماه سالروز میلاد سراسر سرور آن حضرت نیز می باشد. شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بنا بر روایتی در سوم جمادی الثانیه سال 11 هجری قمری در مدینه منوره و میلاد آن حضرت در بیستم این ماه در سال 45 عام الفیل ( یعنی سال پنجم بعثت نبوی و هشت سال پیش از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه ) در مکه معظمه واقع گردید.میلاد این بانوی دردانه سرشت ، سرور عالم و عالمیان ، فخر زن و آدمیان ، مادر پاکان و پاکیزکان ، همسر مولای متقیان و دختر خیر الانام را به حفید موعودش حضرت حجت بن الحسن (ع) و به رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای و به همه سادات بنی فاطمه و شیعیان و محبان آن حضرت و به ایرانیان ولایت مدار و برپا کنندگان بیرق عدل و حق در سراسر جهان تبریک و تهنیت عرض می کنم.  

 

 

زهرا که از فروغش عالم ضیا گرفته         دین نبی ز فیضش نشو و نما گرفته

مریم زمکتب او درس حیا گرفته            جشنی به عرش اعلی بهرش خدا گرفته

 

مادر بزرگوار حضرت فاطمه (س) همان نخستین بانویی بود که پس از بعثت پیامبر (ص) به وی ایمان آورد. آری ، آن عزیز کسی نبود جز حضرت خدیجه کبری (س).

گرچه حضرت زهرا (س) به همراه بقیه پنج تن آل عبا (ع) در واقع و در عالم ذر ، پیش از خلقت حضرت آدم و تمامی جن و انس آفریده شده بودند و خلقت بقیه مخلوقات بخاطر خلقت آنان بوده است ، ولی به حسب ظاهر آن حضرت در بیستم جمادی الثانیه از دامن پاک مادر مهربان و بانوی فداکاری چون حضرت خدیجه (س) دیده به جهان گشود.

خداوند متعال در اثبات حقانیت رسالت رسول خدا (ص) معجزات زیادی را به نمایش درآورد که بسیاری از آن ها در قرآن مجید بروز و ظهور یافت . برخی از این معجزات درباره بستگان و اقربای پیامبر خدا (ص) بود که علاوه بر اثبات صحت و حقیقت رسالت آن حضرت ، درس بزرگی برای اصحاب و یاران آن حضرت و همه مسلمین در طول تاریخ محسوب می گردد. به دو نمونه از آن ها اشاره می کنم : یکی در باره عموی پیامبر (ص) و دیگری درباره دختر آن حضرت.

اما درباره عموی پیامبر (ص) : آن حضرت در هنگام رسالت چند عمو داشت که برخی به وی به صورت پنهان و یا آشکار ایمان آوردند ( مانند ابوطالب و حمزه ) ، برخی در سکوت و بی طرفی مانده ( مانند عباس ) ولی یکی از آنان راه مخالفت و حتی عناد و دشمنی و همنوایی و همکاری با سران قریش متعصب و جاهل را در پیش گرفت و آن ابولهب بود.

معجزه خداوند در ارتباط با ابولهب و همسرش این بود که درباره آنان سوره کوتاهی نازل و آنان را طرد و نفرین کرد.

سوره مسد : بسم الله الرحمن الرحیم . تبت یدا ابی لهب و تب ، ما اغنی عنه ماله و ماکسب ، سیصلی نارا ذات لهب ، وامرأته حمالة الحطب ، فی جیدها حبل من مسد.

با توجه به این که انسان در همه حال و در تمام سنین و ایام درحال تغییر و تحول است و مومن شدن کافر و کافر شدن مومن در هر حال امکان پذیر است ، در عین حال قرآن مجید ابولهب و همسرش را طرد و نفرین کرد . اگر روزی ابولهب و همسرش ایمان می آوردند ، طرد و نفرین قرآن مجید بی معنا و بی اعتبار می شد و از این که با قدرت و اطمینان کامل چنین آیه ای نازل شد ، دلیل بر صدق گفتار رسول خدا (ص) از طریق وی می باشد.

اما درباره دختر پیامبر (ص) : خوب است بدانیم که عرب جاهلی در عصر ظهور بعثت ازدیاد نسل انسان و افتخار و امتیازات وی را تنها از طریق پسر می پنداشت و برای دختر ارزش و احترامی قائل نبوده و آن را مایه سرافکندگی خویش و خانواده اش می دانست و بدین جهت همیشه با داشتن پسران زیاد و اموال و دارایی های فراوان تفاخر و حتی تجاوز و ظلم و ستم می کرد. خداوند متعال دو فرزند پسر به پیامبر (ص) در مکه معظمه از همسرش خدیجه کبری (س) عنایت کرد ولیکن آن دو در کودکی وفات یافته و در نتیجه آن حضرت بی پسر ماند.عرب های لجوج و متعصب همین را بهانه قرار داده و هر روز بر آن حضرت عیب و ایراد می گرفتند و می گفتند وی ابتر ( بی عقب و بریده نسل ) مانده است.تا این که در سال پنجم بعثت خداوند متعال فرزند دختری به وی عنایت کرد که همان فاطمه زهرا (س) بود . پس از تولد این دختر ، سوره کوتاه دیگری نازل شد و پیامبر (ص) را به آینده ای روشن بشارت داد.

آن سوره ، سوره کوثر بود که در آن آمده است : بسم الله الرحمن الرحیم . انا اعطیناک الکوثر . فصل لربک وانحر.إن شانئک هو الابتر.

در این سوره خداوند متعال به پیامبر (ص) کوثر ( یعنی خیر کثیر ) را بشارت داد و این در برابر تهمت ها و بدگویی های سران قریش بود که آن حضرت را ابتر خطاب می کردند. خداوند فرمود خیر کثیر به تو عنایت کردیم . گرچه این خیر کثیر از دختر است ولیکن برکت و ثمره اش چنان فراوان و روح افزا خواهد شد که دشمنان را شرمنده و دوستان و محبان را دل زنده می نماید.خیر کثیر فاطمه (س) نسل طیب و طاهر وی بود که به امامت مسلمین منجر گردید و سادات عالم را رقم زد. خیر کثیر فاطمه (س) یازده فرزند معصوم و پیشوایان و امامان معصوم است که هدایت و راهنمایی و زعامت مردم را پس از رحلت جدشان حضرت محمد (ص) بر عهده گرفتند و علاوه بر آنان ، هزاران نفر از بستگان به اهل بیت (ع) و خانواده های آنان که در سایه امامت و ولایت ارشاد مردم را سرلوحه زندگی خویش قرار دادند. هم چنین از آن عصر تا کنون صدها میلون نفر سادات فاطمی در عالم هستی قدم نهاده و با سرافرازی به سرای دیگر رفته اند و هم اینک ده ها میلیون نفر خود را مفتخر به سیادت می دانند.ولی نشان و خبری از سران بد طینت و بدگوی قریش نیست و آن ها ابتر و بی عقب مانده اند.

به هر روی ، اگر این خیر کثیر به ثمر نمی نشست و حضرت فاطمه (س) پیش از ازدواج وفات می یافت و یا بعد از ازدواج دارای فرزند پسر نمی شد و یا پسران وی به مقام امامت نمی رسیدند ، پیش گویی قرآن ( العیاذ بالله ) اشتباه و خطا می گشت و آبروی پیامبر (ص) می رفت و دیگر کسی  به اسلام و قرآن اعتنایی نمی کرد.

بدین گونه شد که فاطمه (س) معجزه پیامبر (ص) و معجزه قرآن مجید قرار گرفت . آری ، به راستی فاطمه (س) معجزه بزرگ قرآن و خیر کثیری بود که خداوند متعال به جهان بشریت عنایت کرد.  

فاطمه زیباترین نام ها     فاطمه خود بر ترین اعجازها

فاطمه تفسیر یاسین است و بس    باغ هستی را گل آذین هست و بس 

فاطمه علامه ساز مکتب است           فاطمه آموزگار زینب است     

بسی خوش حال و خوشنودم که نظام جمهوری اسلامی ایران بخاطر ولایتمداری و سرسپردگی ملت ایران به مقام شامخ رسالت و امامت و با درایت و تیز بینی خود این روز بزرگ را " روز مادر " و " روز زن " نام گذاری کرد تا به یاد حضرت فاطمه (س) همه مردم از کوچک و بزرگ از مادرشان تقدیر و تشکر نموده و همه مردان از زحمات همسرانشان تجلیل نمایند.

اما درباره روز مادر ، حضرت فاطمه زهرا (س) درباره ارزش معنوی مادران و لزوم احترام و تکریم آنان فرمود : إلزَم رِجلها فإن الجنة تحت اَقدامها ؛ در خدمت مادر باش ، زیرا بهشت زیر پای مادران است.( نهج الحیاة ، محمد دشتی ، ص 312 ) 


ارسال شده در توسط سید تقی واردی

روز دوازدهم ماه محرم سال 95 هجری قمری بنا بر روایتی روز شهادت حضرت امام علی بن الحسین (ع) معروف به امام زین العابدین (ع) است ، ضمن تسلیت این روز حزن آور و غمبار ، داستانی از منقبت و فضیلت آن حضرت را برای شما کاربران عزیز تعریف می نمایم :

حسادت هشام بن عبدالملک از مقام معنوى امام زین العابدین (علیه السلام)


هشام بن عبدالملک دهمین خلیفه از سلسله خلفای بنی امیه و هفتمین خلیفه از تبار مروانیان بود که به مدت بیست سال بر جامعه اسلامى حکومت راند. او پیش از زمامدارى خویش، در عصر خلافت پدرش، عبدالملک یا برادرش، ولید بن عبدالملک، سالى به حج رفت. در آن سال، زایران خانه خدا بسیار زیاد بودند و کثرت جمعیت، انجام مراسم و آداب زیارت خانه خدا را دشوار می ساخت.

هشام در حال طواف خانه خدا به حجرالاسود رسید و چون خواست استلام کند (دست بر آن بکشد) به دلیل ازدحام زیاد، این امر ممکن نشد. به ناچار منبرى براى او در مسجد الحرام نصب کردند و هشام بر روى آن نشست. شامیانى که به همراه وى به حج آمده بودند نیز در کنارش ایستاده و نظاره‏گر مردم بودند.

در آن هنگام، امام زین‏العابدین (علیه السلام) که داراى صورتى زیبا و بوى خوش بود و محل سجده در پیشانی اش پینه بسته بود، با وقار تمام وارد مسجدالحرام شد و طواف خانه خدا را آغاز کرد و همین که به حجرالاسود رسید، مردم به احترام آن حضرت، راه را باز کرده و با ملاحظه هیبت و جلالت وى از کنار حجرالاسود دور شدند تا آن حضرت به راحتى استلام کند و اعمالش را به خوبى انجام دهد.

مشاهده این وضعیت براى هشام، که خود را بالاتر و والاتر از همه می دانست، گران آمد و موجب خشم وى گردید؛ اما خشم خود را اظهار نکرد تا این که یکى از شامیانى که در کنارش بود، از او پرسید: این شخص کیست که مردم براى وى احترام ویژه‏اى قائلند و او را بر خود مقدم می شمارند؟ هشام براى این که شامیان، آن حضرت را نشناسند، خود را به نادانى زد و گفت: او را نمی شناسم.

ابو فراس فرزدق، شاعر اهل بیت (علیهم السلام)، که در آن جا حاضر بود، گفت: اگر شما وى را نمی شناسید، من او را می شناسم و به شما معرفى می کنم. شامیان گفتند: اى ابوفراس! وى را به ما بشناسان.

فرزدق آن حضرت را در قالب قصیده‏اى توصیف و معرفى کرد که بخشی از آن به این شرح است:

 
یا سائلی أین حل الجــود والکرم       عنـــــدی بیان إذا طـــــلابه قدموا

هذا الذی تعرف البــطحاء وطأته       والبیـــــت یعرفه والـــحل والحرم 

هذا ابن خیر عــــــــباد الله کلهم     هذا التقــــــــی النقی الطاهر العلم 

هذا الذی أحــــــمد المختار والده     صلى علـــــیه إلهی ما جرى القلم 

لو یعلم الرکـــن من قد جاء یلثمه      لخر یلـــــثم منه ما وطـــــی القدم 

هذا علی رســــــول الله والـــــده      أمســـــت بنور هداه تهتدی الأمم‏ 

هـــــذا الــــذی عمه الطیار جعفر       والمقتول حـــــمزة لـیث حبه قسم 

هذا ابن سیدة النـــــسوان فـاطمة     وابن الوصــی الذی فی سیفه نقم‏ 

إذا رأته قـــــریــش قال قائـــــلها         إلى مکارم هذا ینتـــــهی الکـــــرم‏ 

یکاد یمـــــسکه عــــــرفان راحته         رکن الحـــــــطیم إذا ما جاء یستلم‏ 

ولـیــــــس قولک من هذا بضائره          العرب تــــعرف من أنکرت والعجم‏ 

ینـمی إلى ذروة العز التی قصرت        عن نـــــیلها عرب الإسلام والعجم 

یــغضی حیاء ویُغضى من مهابته         فما یـــــــکلم إلا حین یبـــــتســـــم‏

 ینجاب نور الدجى عن نور غرتها         الشمس ینجاب عن إشراقها الظلم‏ 

بکفه خـــــیزران ریـــــحــه عبق           من کــــف أروع فی عرنـینه شمم‏ 

ما قال لا قـــــط إلا فـــــی تشهده       لولا التشـــــهد کانــــت لاؤه نعـــم‏ 

مشتقة من رسول الله نـــــبـــعته         طابت عناصـــــره والخــیم والشیم‏ 

حمال أثـــــقال أقوام إذا فدحـــــوا         حلو الشـــــمائل تحــــلو عنده نعم‏ 

إن قال قال بما یهوى جمیــــــعهم          وإن تکـــــلم یومـــــا زانه الــــکلم‏ 

هذا ابن فاطمة إن کنت جــــــاهله          بجده أنـــــبیاء الله قـــــد خــــتموا 

الله فــــــضله قـــــدما وشـــــرفه            جـــــرى بذاک له فــــی لوحه القلم 

من جده دان فضــــــل الأنبیاء له             وفضـــــل أمـــــــته دانت لها الأمم

....................

چون هشام این ابیات را از فرزدق شنید، به خشم آمد و دستور داد جایزه‏هاى وى را قطع کنند و او را در مکانى میان مکه و مدینه، مشهور به عسفان زندانى کنند.

 

فرزدق مدتى در زندان خلیفه بود و سپس آزاد شد. امام زین‏العابدین (علیه السلام) دوازده هزار درهم براى وى فرستاد و عذرخواهى نمود که اگر بیشتر از این مقدار نزد ما بود،تو را صله می دادیم.

 فرزدق از گرفتن آن درهم‏ها خوددارى کرد و گفت: هدف من از سرودن این ابیات، چیزى غیر از رضاى الهى نبود. من خواستم خدا و رسولش را خشنود کنم. امام (علیه السلام) وى را دعا فرمود و از وى خواست که آن مال را بپذیرد. فرزدق پس از اصرار امام (علیه السلام) آن را پذیرفت و برکت زندگى خویش قرار داد.(1)

---------------

1. وسائل الشیعة ( شیخ حر عاملی ) ، ج 20 ، ص 290 ؛ الاختصاص ( شیخ مفید ) ، ص 191 ؛ بحار الانوار ( علامه مجلسی ) ، ج 20 ، ص 290 ؛ مناقب آل ابی طالب (ع) ، ج3، ص 306

(برگرفته از کتاب " خاندان عصمت علیهم السلام " تالیف سید تقی واردی )


ارسال شده در توسط سید تقی واردی

در آستانه 25 شوال المکرم ، سالروز شهادت پیشوای ششم شیعیان ، حضرت امام جعفر صادق (ع) قرار داریم . همان امام همامی که مکتب تشیع و مذهب امامیه اثنی عشریه به وی منسوب و پیروان این فرقه محقه را جعفری می نامند .به راستی امام جعفر صادق (ع) بخاطر استفاده از فرصت های به دست آمده بین تغییر و تحول دو دولت غاصب ، یعنی افول امویان و ظهور عباسیان ، بیشترین بهره های لازم در تبیین مکتب اهل بیت (ع) و اسلام راستین و ناب محمدی را با تربیت شاگردان فراوان و پدیدآوردن یک فرهنگ جدید گرایش به اهل بیت (ع) و نشر علوم اسلامی و قرآنی به دست آورد و نام شیعه و مکتب تشیع را از انزوا و اختفا بیرون آورد و آن را فراگیر و جهانی نمود. 

به برکات همان زحمات هدفمند و تلاش های بی وقفه آن امام معصوم و زمان شناس و سایر امامان معصوم (ع) و اصحاب و یاران و شاگردان و پیروان آنان بود که امروز نه تنها در ایران ، عراق و کشورهای دیگر خاورمیانه ، بلکه در اقصی نقاط عالم ، اعم از آسیا ، آفریقا ، آمریکا و اروپا نام شیعه زنده و برای همگان آشنا است و هر کجا عدالت محوری و خداجویی مطرح باشد ، بی تردید پیروان مکتب اهل بیت (ع) یا بنیان گذار آن بوده و یا حمایت کننده و شارژ کننده اصلی آن هستند  

                                  

به هر روی ، ضمن عرض سلام و تحیت به روح ملکوتی این امام مظلوم و معصوم و عرض تسلیت شهادت وی به بقیة الله الاعظم حضرت حجت بن الحسن (ع) و عموم علما ، سادات و شیعیان ولایتمدار ، توجه شما عزیزان را به زندگینامه اجمالی آن حضرت که بر گرفته از کتاب خودم به نام « خاندان عصمت (ع) » می باشد جلب می نمایم :

زندگینامه امام جعفر صادق (ع)

نام: جعفر بن محمد .

کنیه: ابوعبدالله، ابواسماعیل و ابوموسى.

القاب: صادق، فاضل، صابر، طاهر، قائم، کافل و منجى.

مشهورترین لقب آن حضرت «صادق» است. این لقب به خاطر صدق گفتار آن حضرت و تمایز از جعفر کذاب، که در عصر امام زمان (ع) ادعاى امامت کرده بود، به آن حضرت داده شد.

منصب: معصوم هشتم و امام ششم شیعیان.

تاریخ ولادت: هفدهم ربیع‏الاول سال 80 هجرى.

برخى مورخان، تاریخ تولد آن حضرت را اول رجب سال 80 هجرى و برخى دیگر سال 83 هجرى دانسته‏اند؛اما قول اول مشهور است و این روز مطابق است با روز ولادت پیامبر اکرم (ص).

محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

نسب پدرى : امام محمد باقر بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب (ع).

نام مادر: فاطمه، مکنّى به‏ام فَروه بنت قاسم بن محمد بن ابى بکر.

ام فَروه، که فرزندزاده جناب محمد بن ابى بکر بود، مقام والایى در بین زنان زمان خویش داشت. امام صادق (ع) درباره شأن او فرمود: مادرم از جمله زنانى بود که ایمان آورد و تقوا پیشه کرد و نیکوکارى نمود، و خدا نیکوکاران را دوست دارد.

این زن از تربیت‏شدگان مکتب امام زین‏العابدین (ع) و امام محمد باقر (ع) است.

مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امام محمد باقر (ع) در هفتم ذى‏حجه سال‏114 هجرى تا 25 شوال سال 148 هجرى، به مدت 34 سال.

تاریخ و سبب شهادت: 25 شوال سال 148 هجرى، در سن 65 سالگى، به وسیله زهرى که منصور دوانیقى به آن حضرت خورانید.

برخى تاریخ شهادت آن حضرت را نیمه رجب سال 148 هجرى دانسته‏اند.

محل دفن: قبرستان بقیع، در مدینه مشرفه، در جوار قبر پدر و جدش و امام‏حسن مجتبى (ع) (در عربستان سعودى کنونى).

همسران: 1. فاطمه بنت حسین. 2. ام حمیده (حمیده مصفاة). و چند ام ولد دیگر.

فرزندان: 1. امام موسى کاظم (ع). 2. اسماعیل. 3. عبدالله. 4. محمد دیباج. 5. اسحاق. 6. على عریضى. 7.عباس. 8. ام فروه. 9. فاطمه. 10. اسماء.ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

دهم ماه مبارک رمضان سال 50 عام الفیل ( 3 سال پیش از هجرت ) حضرت خدیجه (س) همسر فداکار پیامبر اکرم (ص) در مکه معظمه رحلت نمود . ضمن تسلیت این روز حزن آور ، مناسب دیدم در فضیلت و شخصیت این بانوی نمونه اسلام و مختصری از زندگی نامه وی اشاره ای داشته باشم .

                                     

خدیجه (س) نخستین بانویى بود که پیامبر اکرم(ص) در عصر جاهلیت و پیش از بعثت در مکه معظمه با وى ازدواج کرد و پیش از او با هیچ زنى ازدواج نکرده بود. پیامبر اکرم (ص) در آن هنگام، بیست و پنج ساله و خدیجه چهل ساله بود.

البته بر اساس قول مشهور، خدیجه پیش از پیامبر (ص) با دو نفر ازدواج کرده بود؛ اوّل با عتیق بن عائذ مخزومى، که در خانه وى داراى دخترى شد به نام جاریه و پس از وفات عتیق، با هند بن زراره مکنّى به ابوهاله اسدى، که در نزد وی نیز داراى فرزندى شد، که نام او را نیز هند نامیدند.

پس از وفات ابوهاله، با رسول خدا(ص) ازدواج کرد و در آن هنگام، هنوز رسول خدا(ص) به پیامبرى برانگیخته نشده بود.

حضرت خدیجه (س) در خانه رسول خدا (ص) داراى چهار دختر و دو یا چهار پسر شد. دخترانش به ترتیب سّن عبارتند از: زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه (سلام اللّه علیهن) و پسرانش عبارتند از قاسم و عبداللّه. برخى معتقدند پسرانش عبارتند از: عبد مناف، عبداللّه (طیّب)، طاهر و قاسم.

ممکن است طیّب و طاهر، لقب‏هاى عبداللّه و قاسم باشد.[1]

 اهل سنّت معتقدند که تمام دختران و تمام پسران خدیجه، غیر از قاسم، پیش از بعثت به دنیا آمدند و چون قاسم پس از بعثت، دیده به جهان گشود، پیامبر خدا (ص) مکنّى به ابوالقاسم شد.[2]

 ولى شیعیان معتقدند که تمامى فرزندان حضرت خدیجه، غیر از فاطمه زهرا (س) پیش از بعثت به دنیا آمدند ولى حضرت فاطمه (س) پنج سال پس از بعثت، یعنى در سّن چهل و پنج سالگى رسول خدا (ص) دیده به جهان گشود.[3]

ارسال شده در توسط سید تقی واردی
   1   2   3      >