وب نوشت سید تقی واردی

حضرت علی بن الحسین (ع) معروف به جناب علی اکبر(ع) ، بنا به روایتی در یازدهم شعبان،(1) سال 43 هجری قمری [ قریب به چهار سال پس از شهادت امیر مؤمنان (ع) ]در مدینه منوره دیده به جهان گشود.

پدر گرامی اش حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) فرزند امیر مومنان امام علی بن ابی طالب(ع) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّة بن عروة بن مسعود ثقفی است .

مادر حضرت علی اکبر (ع)،از بانوان صالحه و متدینه عصر خویش بود که شایستگی همسری سبط ثانی رسول خدا (ص) حضرت امام حسین (ع) را به دست آورد.

مادر لیلی، میمونه دختر ابی سفیان و از طایفه بنی امیه می باشد.(2)

بدین لحاظ ، حضرت علی اکبر(ع) به سه طایفه معروف و مهم عرب پیوند پیدا کرده بود.

از جانب پدر به طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم و به بزرگانی چون پیامبراسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین(ع) و از جانب مادر به دو طایفه بنی امیه و ثقیف و افرادی چون عروة بن مسعود ثقفی، ابی سفیان، معاویة بن ابی سفیان و ام حبیبه همسر رسول خدا(ص) ارتباط فامیلی و خویشاوندی پیدا نمود. به همین جهت وی مورد احترام و اطمینان کامل طوایف مزبور و اهالی مدینه بود.

ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت چه کسی است ؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(ع) است که جدّش رسول خدا(ص) است و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثقیف تبلور یافته است.(3)

درباره شخصیت علی اکبر(ع) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبراکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی بن ابی طالب(ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.(4)

بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت در عصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود.(5) این قول مبتنی بر این است که وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود.

بنابراین، وی در مکتب جدش امام علی بن ابی طالب(ع) و در دامن مهرانگیز پدرش امام حسین(ع) در مدینه و کوفه تربیت و رشد و کمال یافت.

امام حسین(ع) در تربیت وی و آموزش قرآن و معارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را برانگیخت.

به هر روی، علی اکبر(ع) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در کنار پدرش امام حسین(ع) بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می کرد.

گفتنی است، با این که حضرت علی اکبر(ع) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره ای به انتسابش به بنی امیه و ثقیف نکرد، بلکه هاشمی بودن و انتساب به اهل بیت(ع) را افتخار خویش دانست و در رجزی چنین سرود:

أنا عَلی بن الحسین بن عَلی        نحن و بیت الله اَولی بِالنبیّ

أضرِبکُم بِالسّیف حتّی یَنثنی         ضَربَ غُلامٍ هاشمیّ عَلَویّ

وَلا یَزالُ الْیَومَ اَحْمی عَن أبی        تَاللهِ لا یَحکُمُ فینا ابنُ الدّعی

 وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است: السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیلٍ مِن نَسل خَیْر سلیل.(7)

علی اکبر(ع) در نبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر بن سعد را در دو مرحله به هلاکت رسانید و سرانجام مرّة بن منقذ عبدی بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.

امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناک و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی که سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود: عَلَی الدّنیا بعدک العفا.(8)

در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می گویند هیجده ساله، برخی می گویند نوزده ساله و عده ای هم می گویند بیست و پنج ساله بود.(9)

اما از این که وی از امام زین العابدین(ع)، فرزند دیگر امام حسین(ع) بزرگتر یا کوچک تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. ولی روایتی از امام زین العابدین(ع) نقل شد که دلالت دارد بر این که وی از جهت سن کوچکتر از علی اکبر(ع) بود. آن حضرت فرمود: کان لی اَخً یُقال له عَلیّ، اَکبر مِنّی قَتَله الناس ... (10)

-------------

?پاورقی :

1- مستدرک سفینه البحار ، ج 5، ص 388

2- أعلام النّساء المؤمنات ، ص 126؛ مقاتل الطالبیین ، ص 52

3- مقاتل الطالبیین، ص 52؛ منتهی الآمال ، ج1، ص 373 و ص 464

4- منتهی الآمال، ج1، ص 373

5- مقاتل الطالبیین، ص 53

6- منتهی الآمال، ج1، ص 373؛ الارشاد ، ص 459

7- منتهی الآمال، ج1، ص 375

8- همان

9- همان و الارشاد، ص 458

10- الطبقات الکبری ، ج5، ص 211

 


ارسال شده در توسط سید تقی واردی