سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وب نوشت سید تقی واردی

   

 

 السلام علیک یا اباعبد الله و علی الأرواح التی حلت بفنائک

        باز این چه شورش است که در خلق عالم است       باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

          باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین                  بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

   این صبح تیره باز دمید از کجا کزو                        کار جهان و خلق جهان جمله درهم است

گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب                  کاشوب در تمامی ذرات عالم است      

                    گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست                    این رستخیز عالم که نامش محرم است                

                    در بارگاه قدس که جای ملال نیست                   سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است                

          جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند                          گویا عزای اشرف اولاد آدم است.          

            

 

هردم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله

این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله

یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است

این زن صدایش آشناست ای وای من ! این زینب است

 

قال ابوالحسن الثانی الامام الرّضا علیه السّلام:

انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا یُرى ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتّى یَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَیّامٍ، فَاِذا کانَ الْیَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ ....

یعنی : هرگاه ماه محرّم فرا مى رسید، پدرم (امام موسى بن جعفرعلیه السّلام ) دیگر خندان دیده نمى شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى یافت تا آن که ده روز از محرّم مى گذشت، روز دهم محرّم که مى شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.(امالى شیخ صدوق، ص 111).

در ماه محرم ماه سراسر حزن و عزا قرار داریم ؛ ماهی که شنیدن نامش بدن ها به لرزه افتاده و اشک ها بی اخیار جاری می گردد و قلب ها خود بخود روانه کربلای حسین (ع) می شود . همان حسینی که محبوب دل پیامبر (ص) و نور دیدگان علی مرتضی (ع) و پاره تن فاطمه زهرا (س) بود . پس چگونه مسلمان نماهای عصر اموی و عرب های متظاهر به اسلام و تربیت شده در مکتب خلفا و حاکمان بعد از عصر نبوی ، وی را در دشت کربلا و در کنار رود فرات به شهادت رساندند ؟ نه تنها شهادت عادی ، که وی را با لب تشنه سر بریدند . نه تنها سر بریدن که ده ها زخم بر پیکر نیمه جانش زده و چندین پیکان تیر در بدنش نشانده و پیش از کشتنش بدنش را آماج ضربات تیر ، نیزه ، شمشیر و حتی سنگ و کلوخ قرار دادند . نه تنها خود وی را به شهادت رسانده ، که هفتاد ودوتن از فرزندان ، برادران ، برادر زادگان ، بنی اعمام ،بستگان و یارانش را در برابر چشمانش بی رحمانه به شهادت رسانده و داغ همه آنان را در قلب پاکش نشاندند . نه تنها شهادت حسین (ع) و یاران وی ، که خیمه ها را نیز غارت و تمام دار و ندارشان را به تاراج بردند و حتی از گوشواره ها و خلخال های زنان و فرزندان خردسال آل عبا چشم نپوشاندند . نه تنها غارت خیمه ها ، که خیمه های غریبی و بی کسی را بر سر بازماندگانش آتش زده و ماتم زدگان را با آتش جهل و نادانی خویش تسلیت گفتند . نه تنها آتش زدن خیمه ها و در بدر کردن زنان و فرزندان ، که آنان را در غل و زنجیر نهاده و  اسیر شهر ها نموده و چندین هفته آنان را در کوفه و شام گرداندند .آه ، صد آه که این همه جنایت و خیانت را منافقان و جنایتکارانی به نام اسلام و مسلمانی و برای تقرب الی الله انجام داده و قلب پیامبرشان حضرت محمد مصطفی (ص) را به درد آوردند .

 

 

 چه بگویم که هرچه گویم کم گفته ام و توان ادای مطلب را ندارم . پس اشک دیدگان را پاک و این کلمات را برزبان جاری می گردانم : اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک ، اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله ، اللهم العنهم جمیعا . 

 

 شعری از مرحوم شهریار با عنوان " کاروان کربلا " :

 شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین   روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

 از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست   مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین 

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم        بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین 

پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست      اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب    کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برند         تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

 بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب          ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

 سروران، پرانگان شمع رخسارش ولی       چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین 

سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق        می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

 او وفای عهد را با سر کند سودا ولی        خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

 دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا     با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین

  سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست    هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

 آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند      عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

 دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت    داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

 بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون  دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

 ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای    گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز             با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

 شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا            جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

 اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار             کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین

 


ارسال شده در توسط سید تقی واردی