سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وب نوشت سید تقی واردی

السلام علیکَ یا ابا عَبداللهِ ، وَ علی الاَرواح الَّتی حَلت بفنآئِکَ ، علیکَ مِنی سلامُ الله ابداً ،  ما بَقیتُ وَ بقیَ اللیلُ وَ النهارَ، وَ لاجعلهُ اللهُ اخرَ العهد ِمنی لزیارتکم ، السلامُ علی الحسین ، وعلی علی بن الحیسین ، و علی اولاد الحسین ، و علی اصحاب الحسین...

 

 kxsm0o0qs9zt17k7f9kl.jpg          kxsm0o0qs9zt17k7f9kl.jpg         kxsm0o0qs9zt17k7f9kl.jpg

 

باز این چه شورش است که در خلق عالم است    باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است‏

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین     بى نفح صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو    کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گویا طلوع مى‏کند از مغرب آفتاب    کاشوب در تمامى ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست‏     این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جاى ملال نیست     سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه مى‏کنند    گویا عزاى اشرف اولاد آدم است‏

 

y88q93jp2u4kvh6s95ll.jpg

 

 

در آغاز فرارسیدن ماه محرم ، ماه حزن و اندوه و ماه سوگواری و عزاداری اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و پیروان نیک اندیش آنان را بر صاحب الامر حضرت حجت بن الحسن (عج) و مقام معظم رهبری و شما عزیزان و کاربران محترم تسلیت عرض می کنم .اعظم الله اجورنا و اجورکم فی مصیبة مولانا الحسین (ع) .

اما بعد ، گرچه ماه محرم نخستین ماه تاریخ هجری قمری و آغاز سال جدید می باشد و طبعا باید همراه با شادی و سرور بوده و خوشحالی مردم را در پی داشته باشد ، ولیکن منافقان و دشمنان اهل بیت (ع) همان گونه که انحرافاتی در دین به وجود آورده و بدعت هایی را پدید آوردند ، این ماه را نیز از شادی و خوشحالی به حزن و اندوه تبدیل کردند . زیرا با شهادت رساندن سبط رسول خدا (ص) حضرت اباعبد الله الحسین (ع) و یاران وفادار و فداکارش در سرزمین تفتیده کربلا ، زخمی جانکاه بر قلوب شیعیان و محبان اهل بیت (ع) به وجود آوردند که تا ابدالدهر ترمیم شدنی نیست .

بدین جهت همه محبان اهل بیت (ع) در این ماه به عزاداری و سوگواری نشسته و شهادت مظلومانه آن بهترین مخلوق خدا را به یکدیگر تعزیت و تسلیت می گویند و بر بام خانه ها و در تمام کوی و برزن هایشان پرچم های مشکی عزا بر افراشته اند .

آری این گونه است که از هر خانه ای صدای یا حسن به گوش می رسد و بر هر در و دیواری نوشته السلام علیک یا اباعبد الله به چشم می خورد.

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست            این چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست

هر کجا می نگرم نور رخش جلوه گر است           هرکجا می شنوم ناله مستانه اوست

 

dkwwdoq82jqwhshcmexq.jpg

 

 نام حسین (ع) و قیام عاشورا به یادماندنی و جاویدان می باشد و می ماند تا انسان های مظلوم و ستم دیده را بیدار و به وظیفه ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم و ظالمان وادارد.اگر انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید با نام و یاد امام حسین (ع) بود و اگر در جنوب لبنان حزب الله می رزمد و دندان طمع صهیونیست ها می شکند با نام حسین (ع) است و امروز نوبت به فلسطین رسید .فلسطینی که بیش از شصت سال است که اسیر دست دشمن و در اشغال صهیونیست های جنایتکار است که با حمایت همه جانبه حکومت خونریز آمریکا و هم پیمانانش هر روز جنایت می آفریند و خون بی گناهان را می ریزد.

اما محرم امسال نیز برای مسلمانان عاشورای دیگری است. یک روز پیش از محرم و در روزهای نخستین این ماه حرام ، یزیدیان اسرائیل به جان مردم بی گناه غزه پرداخته و با حملات وحشیانه هوایی ، زمینی و دریایی منطقه کوچک غزه را به جرم وفاداری به جریان مقاومت ، مورد هدف قرار داده و این شهر کهن و تاریخی را به مخروبه ای تبدیل کردند. تا کنون قریب به چهارصد تن کشته و بیش از هزار و پانصد نفر زخمی شدند.بیمارستان ها گنجایش زخمی ها را ندارد و آن مقداری هم که بیماران را می پذیرند ، نه دارو دارند و نه غذا و خوراکی و نه امکانات گرمایی و نیروزایی.

بیش از شش ماه است که اهالی مظلوم غزه در محاصره غذایی و دارویی صهیونیست ها بوده و هم اینک با یورش نظامیان و آتش سنگین و بی وقفه اسرائیلی ها روبرو شدند.سران کشورهای عربی که گاهی رگ های عصبیت و عربیت آنان باد می کند و حاضرند برای غرور عربیت و تکبر و خودخواهی خود همه چیزشان را بدهند ، در این ماجرا به دستور اربابشان آمریکای جنایت کار لب فروبسته و سکوت پیشه کردند و از هرگونه حمایت زبانی ، سیاسی ، غذایی و دارویی امتناع می کنند و حتی رژیم منفور مصر که با چشمان خویش می بیند که فلسطینیان مسلمان در غزه قتل عام شده و جنازه ها و زخمی ها بر زمین مانده اند ، با این حال اجازه بازگشایی گذرگاه های بین مصر و غزه را نمی دهد و در واقع یک همدستی همه جانبه بین استکبار جهانی و عوامل منطقه ای وی برای شکستن مقاومت و نابودی حرکت های جهادی به وجود آمده است.

امروز تنها شیعیان ایران و لبنان و سایر کشورهای اسلامی یار و مددکار برادران اهل سنت خود در غزه هستند ولی سنیان صاحب نفوذ که بخاطر یک درگیری جزیی بین شیعه و سنی حکم کفر شیعیان و وجوب قتلشان را صادر می کنند ، در برابر جنایت های اسرائیل و کشتار بی رحمانه فلسطینیان سنی مذهب بی طرف و بی تفاوت مانده و به خوش گذرانی های معمولی خود مشغولند و در پایتخت های خویش با رئیس جنایت پیشه آمریکا رقص شمشیر کرده و در شهرهای کشورهای غربی جام شراب سر می کشند و با این حال ادعای رهبری جهان اسلام را دارند.خدای بزرگ ریشه همه آنان را از زمین بر کند و دیگر نامی از آنان باقی نماند.

 

به هر روی اسرائیلیان خونریز از یک سو و مدافعان و مظلومان بی دفاع غزه از سوی دیگر عاشورای تازه ای به وجود آوردند و وجدان آدمیان این عصر را به داوری خوانده اند.

به راستی سخن دُرر بار امام جعفر صادق (ع) در تمامی عصرها به ویژه در این زمان مصداق عینی دارد که : کل یوم عاشوراء و کل ارض کربلا.  


ارسال شده در توسط سید تقی واردی

خلیفه دوم ، عمر بن خطاب یکی از افراد صاحب نامی است که در باره او حرف و حدیث های زیادی موجود است و اصولا پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) تا کنون در میان مسلمانان و حتی غیر مسلمانان موافقان و مخالفان زیادی برای خویش دست و پا کرده است .

وی نزد اهل سنت دارای احترام و مقام خاصی است و حتی برخی از سنیان وی را تقدیس و گفتار و کردارش را پس از رسول خدا (ص) بر گفتار و کردار سایرین ترجیح می دهند و تمامی اعمال و افعال وی را تمجید و سرمشق خویش قرار داده و با مخالفانش به شدت مخالفت و دشمنی می نمایند.

ولی بسیاری از مسلمین چنین عقیده ای نداشته و از او به نیکی یاد نمی کنند ، بلکه او را از عناصر اصلی غصب حقوق اهل بیت (ع) و مجرم اول در محرومیت حضرت علی بن ابی طالب (ع) وصی منصوص و منصوب رسول خدا (ص) از دستیابی به خلافت اسلامی می دانند.

هم چنین وی را از مقصران هجوم به خانه حضرت زهرا (س) و بیماری و رنج طاقت فرسای آن حضرت و سپس شهادت مظلومانه دختر رسول خدا (س) تنها پس از سه ماه از رحلت پیامبر (ص) می دانند و بدین جهت وی را تقبیح و منحرف از سیره و سنن رسول خدا (ص) دانسته و اعمال و کردار وی را بدعت می خوانند.

در حقیقت عمر بن خطاب ، هم یکی از عوامل اختلاف بین مسلمین در صدر اسلام بود و هم یکی از موانع ایجاد وحدت بین فرقه های اسلامی در عصر کنونی است. زیرا هرگاه گروه هایی از شیعه و اهل سنت تصمیم به در پیش گرفتن احترام متقابل گرفته و بخواهند بین همه مسلمین اتحاد و وحدتی ایجاد کنند و از این همه اختلاف و خصومت و برادر کشی بکاهند ، از گوشه و کنار جایی به وی ناسزایی گفته می شود و سنیان طاقت نیاورده و بی درنگ موضع گرفته و قهر را بر آشتی و برادری ترجیح می دهند و یا بالعکس در جایی از وی به نیکی یاد کرده و به نقل از وی اصول مورد پذیرش شیعه را منکوب و محکوم کرده و شیعه را متهم به کفر و شرک می کنند و بالطبع شیعیان را ناچار به موضع گیری می نمایند.شاید در باره شخصیت های دیگر مورد اختلاف این قدر حساسیت نباشد.

چه سنیان و چه شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت (ع) برای اصحاب کبار رسول خدا احترام ویژه ای قائلند و آنان را از یاران آن حضرت و از پیش برندگان اهداف اسلام می دانند و بر روح و روانشان درود می فرستند ، ولی شیعیان در میان آنان از چند نفر انگشت شمار که پس از رحلت رسول خدا (ص) خوی ناسازگاری در پیش گرفته و در مخالفت با فرمان صریح رسول خدا (ص) در غدیر خم با هم همداستان شده و حق و حقوق اهل بیت (ع) را نادیده گرفتند و یا در عصر خلافت حضرت علی (ع) در برابرش موضع منفی گرفته و اقدام به جنگ و جدل کرده و خون بسیاری از بی گناهان را ریختند ، دل خوشی نداشته و از آنان به نیکی یاد نمی کنند که در راس همه آن ها عمر بن خطاب است.

 از تعقیب کنندگان ، به دست ابولؤلؤ زخمی شده که شش تن از آنان جان باختند و سر آخر وی را دستگیر و پیش از آن که اسیرش کنند، خودکشی کرد.ولی به قول دیگر وی از دست تعقیب کنندگان گریخت و به سوی زادگاهش ایران متواری شد.

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

در بیان حوادث و رویدادهای گذشته معمولا سرگذشت پیامبران عظام (ع) ، یا امامان معصوم (ع) ، و یا پادشاهان و حاکمان اعم از صالحان و ظالمان خبرهایی نوشته و یا گفته می شود ولی از یاران و وفاداران به آنان که تاثیری انکار ناپذیری در راه و رسم آنان داشتند کمتر سخنی به میان می آید . اصحاب و یاران واقعی رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) از این قبیلند که نه تنها در زندگی بلکه در تاریخ نیز مظلوم واقع شدند.

موضوع این مقاله ما مظلومیت و درگذشت شهادت گونه ابوذر غفاری یار وفادار پیامبر خدا (ع) و امیرمومنان (ع) و از مجاهدان واقعی صدر اسلام است.

 30 ذی قعده ، سال 31 هجری قمری ،وفات شهادت گونه ابوذر غفاری در ربذه است.

مناسب است اطلاعاتی از این مظلوم تاریخ که نامهربانی های دوستان و زمامداران وقت را به تنهایی تحمل و سرانجام جان خویش را در این راه ایثار کرده ، اشاره ای داشته باشیم.

 جُندب بن جناده ، مُکَنّی به ابوذر ، از افراد طایفه بنی غفار و از پیش ایمان آورندگان به رسول خدا (ص) و از مسلمانان نخستین بود.(1)

وی ، از دلیر مردان و شجاعان عرب پیش از اسلام و پس از ظهور اسلام بود و از کسی و چیزی ترس و واهمه ای نداشت و در بیان حقایق و واقعیت های دینی و اجتماعی پرده پوشی نمی کرد . او از صحابه محبوب رسول خدا (ص) و حتی از حواریان آن حضرت به شمار می آمد .(2)

ابوذر پیش از اسلام و آشنایی با پیامبر (ص) ، از بت پرستی امتناع و جزو خداپرستان و متعبدان عصر خویش بود و روح کنجاو و پرسش گری داشت ، تا این که با رسول خدا (ص) در مکه معظمه آشنا شد و به محض اطلاع از دین جدید و آشنایی با اهداف و احکام آن ، به دست آن حضرت مسلمان شد. وی ، چهارمین یا پنجمین نفری بود که به آن حضرت ایمان آورد.

پس از آن که مسلمان شد و با اسلام و قرآن آشنایی پیدا کرد به سوی طایفه اش بنی غفار برگشت و در تبلیغ و مسلمان نمودن آنان تلاش بلیغی به عمل آورد. بدین جهت چندین سال از همراهی رسول خدا (ص) و حضور در برخی از غزوات آن حضرت مانند بدر ، اُحُد و خندق محروم ماند ، تا این که پس از جنگ خندق به مدینه رفت و در آن جا ساکن شد و از آن به بعد در تمام غزوات پیامبر (ص) حضور داشت و با اخلاص کامل در راه برپایی حکومت اسلامی و نابودی دشمنان اسلام مبارزه می کرد.(3) 

ابوذر از متولیان به ولایت امیر مومنان (ع) بود و بدین جهت از مخالفان جدی سقیفه و از هواداران سرسخت خلافت حضرت علی (ع) بود و در این راه سختی ها و مرارت های زیادی را متحمل شد.وی با هیچ یک از خلفای سه گانه بیعت نکرد و حکومتشان را به رسمیت نشاخت .(4)

وی در عصر عثمان بن عفان از ناراضیان خلیفه و از منتقدان دستگاه خلافت بود. بدین جهت عثمان وی را به شام تبعید نمود تا از ایرادات و اشکالات وی در امان ماند. ولی ابوذر در شام ، صحنه را بر معاویة بن ابی سفیان عامل عثمان در شامات تنگ و سخت کرد و معاویه وی را بر شتری بی جهاز سوار و ظالمانه به مدینه بازگردانید.

ابوذر پس از بازگشت به مدینه با این که رنج ها و سختی های زیادی از سفر شام متحمل شده و خسته و بی حال بود ، با این حال نسبت به تبعیضات دستگاه خلافت و کردار غیر شرعی دست اندرکاران حکومت ساکت ننشست و اعتراضات خود را به گوش خلیفه می رسانید.

عثمان به جای پذیرش انتقادات و نصایح دلسوزانه این صحابی خالص رسول خدا (ص) و اصلاح رفتار و کردار خویش ، دستور تبعید وی به منطقه خشک و غیر آباد " ربذه " در سه منزلی مدینه در سمت ذات عرق را صادر کرد (5) و حتی دستور داد کسی از وی بدرقه نکند.ولی حضرت علی (ع) و فرزندانش امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین (ع) و برخی از مردان هاشمی نژاد از وی به نیکی بدرقه نموده و وی را مورد دلجویی و مهربانی های خویش قرار دادند. (6)

ابوذر و خانواده اش مدتی در عسرت کامل و تنگ دستی و تنهایی در ربذه زندگی کردند ، تا این که در ذی قعده سال 31 و به قولی 32 هجری قمری غریبانه در آن مکان محنت زا جان به جان آفرینان تسلیم و روح پاکش به سوی معبودش به پرواز درآمد.(7)

پس از وفات شهادت گونه اش کسی نبود که بدنش را غسل و کفن نموده و قبری برایش حفر و وی را دفنش نماید و تنها همسرش در پیش جسدش باقی بود که به ناله و نوحه مشغول بود ، تا این که کاروانی از بزرگان کوفه که برای انجام حج و زیارت خانه خدا عازم مکه بودند از ربذه عبور و با ماجرای درگذشت ابوذر غفاری روبرو شدند.در آن کاروان افرادی چون مالک بن اشتر نخعی ، جریر بن عبد الله بجلی ، اسود بن یزید نخعی ، علقمة بن قیس و تعدادی دیگر از اهای کوفه حضور داشتند که بدن ابوذر را غسل و کفن نموده و پس از خواندن نماز بر وی ، در همان مکان دفنش نمودند و همسرش را به مدینه منوره منتقل کردند.

گویند که مالک اشتر نخعی بر وی نماز خواند و بر اساس گفتاری دیگر عبد الله بن مسعود بر وی نماز خواند.(8)

از ابوذر غفاری احادیث فراوانی در شأن اهل بیت (ع) ، به خصوص حضرت علی (ع) وارد شده است که به خاطر پرهیز از اطاله کلام ، از آن ها صرف نظز می کنیم .(9)

در باره او نیز احادیث فراوانی از رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) وارد شده است که در این جا تنها به دو حدیث نبوی بسنده می کنیم .

گویند وی در جنگ تبوک با سپاهیان اسلام همراه بود ولی در بین راه از قافله عقب ماند و این خبر به اطلاع پیامبر (ص) رسید و آن حضرت فرمود : یمشی وحده ، و یموت وحده ، و یبعث وحده (10)

یعنی : او تنها می رود ، تنها می میرد ، تنها برانگیخته می شود.

 

در جای دیگر ، در باره صداقت و راستگویی اش فرمود : ما اظلت الخضراء و اقلت الغبراء اصدق من ابی ذر . (11)

یعنی : آسمان کبود بر چیزی سایه نینداخت و باران بر چیزی نبارید که راستگو تر از ابوذر باشد.

در پایان دیدگاه ابونعیم در حلیة الاولیاء ، در باره شخصیت ابوذر را به استحضار خوانندگان می رسانم : هو العابد الزهید ، القانت الوحید ، رابع الاسلام ، و رافض الأزلام قبل نزول الشرع و الأحکام ، تعبد قبل الدعوة با لشهور الأعلام ، و اول من حیّا الرسول بتحیّة الاسلام ، لم یکن تأخذه فی الحق لائمة اللوّام ، و لا تفزعه سطوة الوُلاة و الحُکّام ، اوّل من تکلم فی علم البقاء ، و ثبت علی المشقّة و العناء ، و حفظ العهود والوصایا، و صبر علی المحن و الرزایا ، و اعتزل مخالطة البرایا الی ان حل بساحة المنایا ، ابوذر الغِفاری رضی الله عنه ، خدم الرسول ، و تعلم الاصول و نبذ الفضول .(12)   

     

 

1- شرح اصول الکافی ، ج 12 ، ص 274

2- خلاصة عبقات الانوار ، ج 4 ، ص 91 ؛ نفحات الازهار ، ج 4 ف ص 90

3- خلاصة عبقات الانوار ، ج 4 ، ص 91 ؛ نفحات الازهار ، ج 4 ف ص 90 ؛ نشأة التشیع ، ص 109 

4- شرح اصول الکافی ، ج 12 ، ص 274

5- معجم البلدان ، ج 3 ، ص 24

6- همان ، ص 273

7- الفوائد الرجالیة ، ج 2 ، ص 159

8- الاعلام من الصحابة و التابعین ، ج 3 ، ص 58 ؛ الفوائد الرجالیة ، ج 2 ، ص 159 ؛ المستدرک (حاکم نیشابوری ) ، ج 3 ، ص 51

9- نک : الاحتجاج ، ج 1 ، ص 229 ؛ الطرائف ، ص 47 ؛ کشف الیقین ، ص 99 ؛ غایة المرام ، ج 1 ، ص 321 و ج 2 ، ص 5 ؛ اعلام الدین ، ص 208

10-  المسرشد ، ص 659 ؛ شرح الاخبار ، ج 2 ، ص 168 ؛ سبل الهدی و الرشاد ، ج 5 ، ص 444 

11- علل الشرائع ، ج 1 ، ص 176 ؛ کمال الدین وتمام النعمة ، ص 60 ؛ معانی الاخبار ، ص 178 ؛ الایضاح ، ص 314  

12- حلیة الاولیاء ، ج 1 ، ص 156 ؛ الامامة و اهل البیت (ع) ، ج 1 ، ص 298

 

 

 


ارسال شده در توسط سید تقی واردی

هشتم شوال ، سالروز جنایت وهابیان خشن و معاندان اهل بیت (ع) در تخریب مشاهد مشرفه و زیارت گاه های ائمه مدفون در بقیع می باشد.

aocmt1lkpqlf490u8km.jpg

 

مسلک وهابیت که با اتحاد یک سلفی بربر مزاج به نام محمد بن عبد الوهاب و یک حاکم قدرت طلب به نام محمد بن سعود در نیمه اول قرن 14 هجری قمری در منطقه نجد جزیره العرب بیان گذاری شد و سپس با حمایت های همه جانبه استعمار پیر انگلستان به صورت یک مذهب افراطی درآمد ، در سرزمین حجاز اشاعه یافت و در مدت کوتاهی بسیاری از نواحی جزیرة العرب را در سیطره شیطانی خود درآورد .

سردمداران این مسلک انحرافی از آغاز حاکمیت خویش فتنه گری ، غارتگری ، خون ریزی و آوارگی مردم بی گناه و بی پناه جزیرة العرب را سرلوحه کار خود قرار داده و با تمسک به احادیث موضوعه و جعلی و پیروی از ابن تیمیه خارجی باور ، بسیاری از مسلمانان از جمله پیروان مکتب اهل بیت (ع) را به بهانه شرک قتل عام و مشاهد مشرفه و مزارات مقدسه فراوانی را تخریب کردند.

 

آنان علاوه بر تخریب قبّه عبد الله بن عباس در طائف ، قبّه حضرت حوا (س) در جده ، قبّه های حضرت عبد المطلب و حضرت خدیجه (س) و بیوت منسوب به خاندان پیامبر (ص) در مکه معظمه ، جسارت و قساوت خویش را شدت داده و در مدینه منوره نیز قبّه های بر افراشته چهار امام معصوم شیعیان ، یعنی امام حسن مجتبی (ع) ، امام سجاد (ع) ، امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) و بسیاری از قبه های دیگر منسوب به اهل بیت (ع) را مورد تجاوز جنایت کارانه خویش قرار داده و همه را با خاک یکسان کردند. هم چنین قبور شهدای اٌحد ، به ویژه قبه حضرت حمزه عموی رسول خدا (ص) را نیز با خاک یکسان و هیچ اثری از آن ها باقی نگذاشتند و حتی اجازه ندادند که نام صاحبان قبر بر روی قبرها نوشته بماند.

در قبرستان بقیع قبور چند هزار صحابه پیامبر (ص) ، تابعین ،  محدثان و فقهای بزرگی از مسلمانان نامور وجود داشت که با عملیات ننگین وهابی ها هم اینک هیچ اثری از آن ها باقی نیست . قبور همسران پیامبر (ص) ، دختران پیامبر (ص) ، عمه ها و عموهای پیامبر (ص) و حتی ابراهیم پسر خردسال رسول خدا (ص) را از شدت حقد و کینه خود نابود و اثری از آن ها باقی نگذاشتند و تنها چند قبر مخروبه بدون این که نام و نوشته ای داشته باشند در آن جا باقی مانده است که از جانب شیعیان نام و نشانی های آنان حفظ شده و مورد زیارت قرار می گیرند و این مقدار را نیز وهابیان بر نمی تابند و درد سر های زیادی برای زایران شیعه و سنی های محب اهل بیت (ع) به وجود می آورند.

 

 وهابیان معاند جنایت تخریب قبور مطهره بقیع را در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری مرتکب شدند و حتی بنا داشتند که قبه و روضه منوره نبوی (ص) را نیز تخریب کنند که از ترس عکس العمل های جهانی مسلمین منصرف شدند .آنان حتی به عراق نیز دست اندازی کرده و به دوشهر مقدس نجف اشرف و کربلای معلی نیز هجوم آوردند و موجب کشتار بی گناهان و مدافعان شهر شدند.

ولی این بدکاران و بدطینتان بدانند گرچه آثار و ابنیه بقیع را از بین بردند ولی هرگز نتوانسند انواری که از معنویت و قداست بقیع در قلوب همه مسلمانان متعهد و مومنان حقیقت طلب ، از جمله شیعیان آل محمد (ص) تابیدن نموده است جلوگیری کنند. آنان تصور کردند که با این اعمال جنایت کارانه خویش نام اهل بیت (ع) را محو و نابود خواهند کرد، ولی این خیال واهی و باطلی است و نتیجه عکس می دهد.

 بی تردید جنایت تخریب بقیع ، دامن گیر خود وهابیان شده و آنان را در برابر انظار جهانی مسلمین پست و ناچیز می نماید و به همین جهت آنان مجبورند در هر سال میلیون ها ریال سعودی برای توجیه کار زشت خویش هزینه کرده و لعن و نفرین دایمی محبان اهل بیت (ع) و عذاب اخروی قیامت را برای خود و اسلافشان پیش خرید کنند.

امّا درود بر ملت ولایتمدار ایران اسلامی که از آغاز آشنایی با نام مبارک اهل بیت (ع) ، عاشقانه به آنان دل بسته و به آرمان ها و اهدافشان ثابت قدم ماند و وسوسه های شیطانی وهابیان منحرف در آنان اثری نکرده و بلکه آنان را در راه و رسم خویش محکمتر نموده است .

 ایرانیان خداجو  برای اهل بیت (ع) ، حتی امامزادگان دور و منسبین به اهل بیت (ع)  احترام زاید الوصفی قایلند. بدین جهت از آغاز فتنه های وهابیان و تخریب قبور مطره بقیع ، در ایران یک روز تعطیل عمومی و چندین روز عزای عمومی برگزار گردید و از آن سال تا کنون این سنت حسنه ادامه یاد یافته و هر سال با یاد آوری جنایت وهابیان خارجی مسلک ، این روز را گرامی داشته و برای ائمه بقیع عزا می گیرند.

امروز نیز واژه منحوس وهابیت معادل اختلاف مذهبی ، تفرقه افکنی ، ترور ، انفجار ، خونریزی ، کشتار و تباهی ملت هاست و از خدای بزرگ می خواهم ریشه آنان را برای همیشه از روی زمین بردارد و صلح و صفا را بین مسلمانان حاکم گرداند. 

 در پان درود و سلام می فرستم بر ارواح مطهر پیشوایان مظلوم و امامان معصوم (ع) مدفون در بقیع و لعنت می فرستم بر دشمنان پیامبر (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) .اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد .     


ارسال شده در توسط سید تقی واردی

پرسش :

با عرض سلام

لطفا اسامی خلفای بنی عباس و مدت زمان حکومتشان ( به خصوص آن تعدادی که معاصر با ائمه اطهار (ع) بوده اند ) را برایمان بیان نمایید. با تشکر رحیمی

پاسخ :

سلسله خلفای بنی عباس از نسل محمد بن علی بن عبد الله بن عباس بوده و به مانند اشراف و سادات علوی نژاد ، هاشمی نامیده می شدند . زیرا عباس بن عبد المطلب عموی رسول خدا (ص) به مانند سایر برادرانش هاشمی بود .

به هر روی فرزندان و نوادگان عباس بن عبد المطلب پس از ظهور اسلام از دسترسی به مقام خلافت تا سال 132 هجری قمری محروم بودند ولی در اواخر حکومت امویان قیام بزرگ مردمی به راه انداخته و خود رهبریت قیام را برعهده گرفتند و پس از سال ها مبارزه ، سر انجام پیروز شده و موفق به تشکیل حکومت گردیدند .

بنی عباس پس از ابوالعباس سفاح مع الاسف راه و رسم امویان را در ظلم و ستم به مردم و غصب حکومت و خلافت بدون رضایت عامه مردم در پیش گرفتند .

امامان معصوم شیعه (ع) از امام جعفر صادق (ع) تا امام زمان (عج) در دوران همین خلفا می زیستند و از اکثر آنان فشارها و ستم های زیادی متحمل شده و همگی آن بزرگواران به دستور برخی از آن حاکمان جور به شهادت رسیدند و تنها حضرت حجت بن الحسن (ع) از گزند آنان محفوظ مانده و در پسِ پرده غیبت قرار گرفت.

اسامی خلفای عباسی از نخستین فردشان که در زمان امام صادق (ع) به حکومت رسید تا بیست و یکمین نفرشان که در آخر غیبت صغرا و ابتدای غیبت کبرای امام زمان (ع) به حکومت رسید ، به ترتیب تاریخ حکومت و مدت زمان خلافتشان بدین شرح می باشد :

 

  1. ابوالعباس سفاح ( 132 – 136 ق )
  2. ابوجعفر منصور دوانقی ( 136 – 158 ق )
  3. مهدی عباسی ( 158 – 169 ق )
  4. هادی عباسی ( 169 – 170 ق )
  5. هارون الرشید ( 170 – 193 ق )
  6. امین عباسی ( 193 – 196 ق )
  7. مأمون عباسی(196 – 218 ق )
  8. معتصم عباسی(218 – 227 ق )
  9. واثق عباسی(227 – 232 ق )
  10. متوکل عباسی(232 – 247 ق )
  11. منتصر عباسی(247 – 248 ق )
  12. مستعین عباسی(248 -252 ق )
  13. معتز عباسی(252 – 255 ق )
  14. مهتدى عباسى (255 – 256 ق  )
  15. معتمد عباسى (256 – 279 ق  )
  16. معتضد عباسى (279 – 289 ق )
  17. مکتفى عباسى (289 – 295 ق  )
  18. مقتدر عباسى (295 – 320 ق  )
  19. قاهر عباسى (320 – 322 ق )
  20. راضى عباسى (322 – 329 ق )
  21. متقى عباسى (329 – 333 ق )

البته پس از غیبت صغرای امام زمان (عج) حکومت عباسیان ادامه یافت و ده ها نفر دیگر از آنان در این مقام قرار گرفتند که پرداختن به آن ها خارج از این مقال است و مجال دیگری می طلبد.


ارسال شده در توسط سید تقی واردی

   

 

 السلام علیک یا اباعبد الله و علی الأرواح التی حلت بفنائک

        باز این چه شورش است که در خلق عالم است       باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

          باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین                  بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

   این صبح تیره باز دمید از کجا کزو                        کار جهان و خلق جهان جمله درهم است

گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب                  کاشوب در تمامی ذرات عالم است      

                    گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست                    این رستخیز عالم که نامش محرم است                

                    در بارگاه قدس که جای ملال نیست                   سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است                

          جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند                          گویا عزای اشرف اولاد آدم است.          

            

 

هردم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله

این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله

یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است

این زن صدایش آشناست ای وای من ! این زینب است

 

قال ابوالحسن الثانی الامام الرّضا علیه السّلام:

انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا یُرى ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتّى یَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَیّامٍ، فَاِذا کانَ الْیَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ ....

یعنی : هرگاه ماه محرّم فرا مى رسید، پدرم (امام موسى بن جعفرعلیه السّلام ) دیگر خندان دیده نمى شد و غم و افسردگى بر او غلبه مى یافت تا آن که ده روز از محرّم مى گذشت، روز دهم محرّم که مى شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود.(امالى شیخ صدوق، ص 111).

در ماه محرم ماه سراسر حزن و عزا قرار داریم ؛ ماهی که شنیدن نامش بدن ها به لرزه افتاده و اشک ها بی اخیار جاری می گردد و قلب ها خود بخود روانه کربلای حسین (ع) می شود . همان حسینی که محبوب دل پیامبر (ص) و نور دیدگان علی مرتضی (ع) و پاره تن فاطمه زهرا (س) بود . پس چگونه مسلمان نماهای عصر اموی و عرب های متظاهر به اسلام و تربیت شده در مکتب خلفا و حاکمان بعد از عصر نبوی ، وی را در دشت کربلا و در کنار رود فرات به شهادت رساندند ؟ نه تنها شهادت عادی ، که وی را با لب تشنه سر بریدند . نه تنها سر بریدن که ده ها زخم بر پیکر نیمه جانش زده و چندین پیکان تیر در بدنش نشانده و پیش از کشتنش بدنش را آماج ضربات تیر ، نیزه ، شمشیر و حتی سنگ و کلوخ قرار دادند . نه تنها خود وی را به شهادت رسانده ، که هفتاد ودوتن از فرزندان ، برادران ، برادر زادگان ، بنی اعمام ،بستگان و یارانش را در برابر چشمانش بی رحمانه به شهادت رسانده و داغ همه آنان را در قلب پاکش نشاندند . نه تنها شهادت حسین (ع) و یاران وی ، که خیمه ها را نیز غارت و تمام دار و ندارشان را به تاراج بردند و حتی از گوشواره ها و خلخال های زنان و فرزندان خردسال آل عبا چشم نپوشاندند . نه تنها غارت خیمه ها ، که خیمه های غریبی و بی کسی را بر سر بازماندگانش آتش زده و ماتم زدگان را با آتش جهل و نادانی خویش تسلیت گفتند . نه تنها آتش زدن خیمه ها و در بدر کردن زنان و فرزندان ، که آنان را در غل و زنجیر نهاده و  اسیر شهر ها نموده و چندین هفته آنان را در کوفه و شام گرداندند .آه ، صد آه که این همه جنایت و خیانت را منافقان و جنایتکارانی به نام اسلام و مسلمانی و برای تقرب الی الله انجام داده و قلب پیامبرشان حضرت محمد مصطفی (ص) را به درد آوردند .

 

 

 چه بگویم که هرچه گویم کم گفته ام و توان ادای مطلب را ندارم . پس اشک دیدگان را پاک و این کلمات را برزبان جاری می گردانم : اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک ، اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله ، اللهم العنهم جمیعا . 

 

 شعری از مرحوم شهریار با عنوان " کاروان کربلا " :

 شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین   روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

 از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست   مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین 

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم        بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین 

پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست      اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب    کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برند         تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

 بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب          ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

 سروران، پرانگان شمع رخسارش ولی       چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین 

سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق        می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

 او وفای عهد را با سر کند سودا ولی        خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

 دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا     با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین

  سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست    هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

 آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند      عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

 دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت    داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

 بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون  دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

 ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای    گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز             با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

 شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا            جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

 اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار             کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین

 


ارسال شده در توسط سید تقی واردی

 روز نهم ماه محرم سال 61 هجری قمری که معروف به روز تاسوعا است، آخرین روزى بود که امام حسین علیه السلام و یارانش آن را به پایان رسانده و شبانگاهش را درک کرده بودند و پس از آن دیگر ، روزی را که به پایان رسانده  و به شبش وصل کرده باشند ندیدند . زیرا همه آنان در روز بعد ، یعنی روز عاشورا به شهادت رسیدند . هم چنین اهل بیت امام حسین (ع) و سایر همراهان رزمندگان واقعه کربلا آخرین روزی بود که در کنار پدر و برادر و دیگر بستگان خود بوده و با وجود آنان احساس امنیت می کردند و روز بعد لباس اسیری پوشیده و بخش بعدی نهضت را آغاز کردند. به هر روی ، این روز به یادماندنی به شب بزرگ عاشورا پیوند خورده و در تاریخ اهل بیت (ع) جاودانه شده است . بدین جهت در نزد مسلمانان و محبان اهل بیت علیه السلام از اهمیت بالایى برخوردار است . حکومت جمهورى اسلامى و مسلمانان تاریخ ساز ایران اسلامى، این روز را بسان روز عاشورا گرامى داشته و با اعلان تعطیل رسمى به سوگوارى و عزاداری سالار شهیدان مى پردازند.

در این روز مهم، چند رویداد سرنوشت ساز در سرزمین کربلا واقع گردید که به آن ها اشاره مى کنم :ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

ماه محرم، نخستین ماه سال هجری قمری است و بدین لحاظ از جایگاه مهمی برخورداراست. این ماه، گرچه با این عنوان در قرآن مجید نیامده  و لیکن، آیات چندى درباره کل ماه هاى حرام و لزوم حرمت آن ها نازل شده است که ماه محرم نیز از جمله آن هااست.

در این جا به آیه هایى که درباره ماه هاى حرام در قرآن وارد شده اند، اشاره کرده و به ترجمه و شرح اجمالى آن ها مى پردازیم:

1- جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للناس و الشهرالحرام و الهدى و...

خداوند متعال، کعبه را که خانه حرام است و هم چنین ماه حرام و قربانى را براى برپایى مردم (و معیشت آنان) قرار داده است.

در این آیه، خداوند متعال فلسفه حرمت حج و ماه حرام را بیان نموده است و آن، عبارت است از معیشت و امنیت مردم در پناه آن ها و تاثیر آن ها بر اصلاح جامعه.

اگر مردم، حرمت خانه خدا و ماه هاى حرام را نگه نداند و دائم در جنگ، تجاوز و حرمت شکنى باشند، همانند اقوام و ملل پیشین به نابودى و هلاکت خواهند رسید و با دست خود، یک دیگر را به فنا و فراموشى مى سپارند.

امنیت و آسایش مردم در ماه هاى حرام و ایام حج، موجب تقویت روابط اجتماعى و انسانى شده و مردم را به هم دلى و هم سویى سوق مى دهد و آنان را از پراکندگى و خوارى، به عزت و سربلندى مى رساند.

2 - یا ایها الذین آمنوا لا تحلوا شعائر الله و لا الشهرالحرام...

اى کسانى که ایمان آورده اید، شعائر الهى و ماه حرام را بر خود حلال و مباح نسازید.

این آیه، بنا به نقل برخى از مفسران در روز فتح مکه، خطاب به مسلمانان فاتح نازل شد و به آنان فرمان داد که پس از پیروزى بر مشرکان، شعائر الهى و ماه هاى حرام را نادیده نگیرند و بسان گذشته، نسبت به آن ها پاى بند و متعهد باشند.

بنابراین، اگر آنان به مشرکانى برسند که آداب جاهلیت را در زیارت خانه خدا انجام مى دهند، نسبت به آنان عصبانى نشده و آنان را به قتل نرسانند. زیرا در خانه امن الهى و در ماه حرام قرار دارند. ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

ماه ذی حجه دوازدهمین و آخرین ماه هجری قمری است، که با پایان آن، سال هجری قمری نیز به پایان می رسد و سال جدیدی آغاز می گردد.

ep8dosofxald6hy43m1.jpg

این ماه، یکی از ماه های حرام سال است که خداوند متعال برای عبادت، زیارت، مسافرت ،و ترک جنگ و قتال مردم تعیین کرده است و در قرآن مجید نیز به آن اشاره نموده و حفظ حرمت آن را بر همه مردم به ویژه مسلمانان، لازم و واجب دانسته است : اِنَّ عِدَةَ الشُّهورِ عند اللهِ اثنا عَشَرَ شَهراً فی کِتابِ اللهِ،یومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأرضَ، مِنها اَربَعَةٌ حُرُمٌ، ذلِکَ الدینُ القَیمُ، فلا تَظلِمُوا فیهِنَّ اِن اَنفُُسَکُم. (1)

ماه های حرام سال عبارتند از: محرم، رجب، ذی قعده و ذی حجّه ؛ که از میان آنها ماههای ذیقعده، ذی حجّه و محرم الحرام به هم پیو سته اند ولی ماه رجب،منفرد واقع شده و به ماه حرام دیگری متصل نیست.

این ماه از ماه های شریف وبرجسته سال است و به خاطر بر خورداری از موقعیتهای مهم عبادی،اجتماعی و تاریخی در جایگاه رفیع و منزلت عالی دینی ومذهبی قرار دارد.

زیرا دهه نخست آن از ایام معروف سال و روز های ویژه حج و زیارت خانه خدااست.

عید سعید قربان [اضحی]، عید سعید غدیر، ماجرای مباهله ، ازدواج حضرت علی (ع) با فاطمه زهرا (س) ، خلافت امام علی (ع) پس از قتل عثمان بن عفان ، قتل عمر بن خطاب وبسیاری از رویدادهاو مناسبتهای مهم دینی و مذهبی در این ماه شریف قرار گرفته اند .

پیامبر گرامی اسلام (ص)در حدیثی فرمودند:خداوند متعال از میان هر مجموعه چهار چیز را بر گزید.آن حضرت نمونه های متعددی را بیان کرد و آن گاه در فرازی دیگر از سخنانش فرمود:از میان ماه های سال چهار ماه را انتخاب کرد و آنها عبارتند از:رجب، شوال، ذی قعده و ذی حجّه.همچنین ازمیان روزها چهار روز را برگزید وآنها عبارتند از:روز جمعه، روز ترویه[هشتم ذی حجّه]، روز عرفه [نهم ذی حجه]و روز اضحی [دهم ذی حجّه و عید قربان]. (2)

از کعب نیز روایت شد که خداوند متعال، زمان را آفریدو از میان ازمنه، ماه های حرام رابرگزید و در نزد خدا دوست داشتنی ترین ماه،ماه ذی حجّه و در میان روزهای ذی حجّه، دهه اول آنرا انتخاب کرد. (3)

بر این اساس،به خوبی دانسته می شود که این ماه شریف در نزد پروردگار متعال ارزشمند و بسیار والامرتبه است. ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

ماه ذی قعده ، یازدهمین ماه هجری قمری است و جزء ماه های حرام سال بوده و در نزد مسلمانان به خاطر سفر زیارتی و عبادی حج در این ماه ، بسیار مهم و به یادماندنی می باشد به خصوص در نزد شیعیان و در تاریخ تشیع ، جایگاه ویژه ای دارد . مخصوصا برای ایرانیان پیرو مکتب اهل بیت (ع) از ماه های به یادماندنی سال است .

 زیرا در این ماه سه حادثه مهم اتفاق افتاد که هرسه به امام رضا (ع) و به کشور ایرن ارتباط پیدا می کند . بدین جهت به ماه رضوی معروف شده است . اما آن سه حادثه بزرگ عبارتند از : میلاد مسعود حضرت فاطمه معصومه (س) در اول ذی قعده و میلاد با سعادت حضرت امام رضا (ع) در یازدهم ذی قعده و شهادت جانگداز حضرت امام محمد تقی ، معروف به جواد الائمه (ع) در اخرین روز ذی قعده . اما ارتباط این حوادث با امام رضا(ع) روشن است . زیرا حضرت فاطمه معصومه (س) خواهر ارجمند امام رضا(ع) و امام جواد (ع) فرزند بلافصل و جانشین آن حضرت می باشد . اما ارتباط این قضایا با ایران بدین جهت است که هر سه این بزرگواران به ایران تشریف آوردند . امام رضا (ع) در 201 هجری قمری به دعوت ( و در واقع به اجبار ) مامون عباسی به ایران آمده و باگذر از شهرها و مناطق مختلف این سرزمین بزرگ به نزد مامون در شهر مرو ( واقع در کشور کنونی ترکمنستان ) رفت و تا سال 203 هجری قمری در خراسان اقامت داشته و در این سال در حال بازگشت به سوی عراق ، در طوس خراسان با دسیسه مامون به شهادت رسید و در حوالی طوس که بعدها معروف به مشهد شد ، مدفون گردید و این سرزمین را با وجود شریف خود مقدس و مطهر نمود . حضرت فاطمه معصومه نیز در سال 202 هجری قمری به همراه تعدادی از اقوام و آشنایان برای زیارت برادرش امام رضا (ع)  عازم ایران شد و به عشق دیدار امام و برادر راه طولانی مدینه منوره تا ساوه ( واقع در استان مرکزی ایران ) را با نشاط و علاقه غیر قابل توصیف طی نمود . ولیکن مع الاسف در شهر ساوه مورد هجوم ناجوانمردانه دشمنان اهل بیت ( به احتمال زیاد با تحریک ماموران دولت عباسی ) قرار گرفته و پس از جنگ و گریز تعدادی از همراهانش به شهادت رسیده و خود آن حضرت به همراه بازماندگان آن حادثه به سوی قم رهسپار شدند و درقم مورد استقبال شیعیان قرارگرفتند ولی مدت حضورشان در قم چندان دوام نیافت و تنها شانزده روز را مهمان مردم قم بود و دراین مدت نیز بیمار و خسته و ضعیف بود و سرانجام در همین شهرت رحلت و با تشییع با شکوه اهالی شهر در باغستان بابلان به خاک سپرده شدند و از برکت وجود شریف وی ، قم به مرکز جهان تشیع و بزرگترین حوزه علمیه شیعیان دنیا تبدیل شد. اما امام جواد(ع) نیز دوبار به ایران تشریف آوردند که هردوبار در عالم غیب و معنی بوده نه در عالم ظاهر و شهود . یک بار برای تغسیل ، تکفین و تدفین پدر ارجمندش امام رضا (ع) در خراسان که داستان گفت و گوی اباصلت هروی باوی در این رابطه مشهور است و باردیگر برای تدفین بدن مطهر عمه اش فاطمه معصومه (س) در قم که داستانش در کتاب های تاریخ قم بیان گردیده است .اصولا سرزمین ایران به وجود نوادگان پیامبر اسلام (ص) و امیرمومنان علی بن ابی طالب (ع) به ویژه نوادگان و ذراری امام موسی بن جعفر (ع) منور و روشن و از برکات و توجهات خاص الهی بهره مند است .


ارسال شده در توسط سید تقی واردی
<      1   2   3      >