سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وب نوشت سید تقی واردی

27 رجب سالروز مبعث رسول اعظم ، حضرت ختمی مرتب ، ابوالزهرا محمد (ص) 

در آغاز ، این عید سعید دینی و مذهبی را به سلالة الصالحین المعصومین حضرت حجت بن الحسن العسکری (ع) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای و همه علما و محبان اهل بیت (ع) و عموم مسلمانان جهان تبریک و تهنیت عرض می کنم و برای مومنان دین باور و عدالت محور در سراسر گیتی آروزی بهروزی و سرافرازی می نمایم .

 

مـــــژده ایـــدل کــه مـهــیــن آیـت یــزدان آمــد          مــشــعــل راه هـدا خـتــم رســـولان آمـد

تـا زنـــده پـــرچـــم تــوحـیــد بـهـر بـــام و دری           بـهـر نــابـودی اصــنـــام شــتــابـان آمــد

مـسـلـمـیـن را بـده از قـول خــــداونـــد نــویـــد         اشــرف خـلـق جـهـان نـیـّر تــابـــان آمـد

مناسب دیدم به بهانه این روز بزرگ مختصری از زندگی نامه پیامبر اکرم (ص) و سپس درباره بعثت سراسر نور آن حضرت مطالبی را به استحضار رسانم که سابقا آن را در کتاب " روز شمار تاریخ اسلام ( ماه های رجب و شعبان ) " تحریر نموده بودم.

پس از حضرت ابراهیم (ع) و فرزندش ذبیح الله جناب اسماعیل (ع) دین رایج جزیرة العرب ، به ویژه اهالی حجاز دین حنیف ابراهیم (ع) بود و دین های دیگر مانند یهودیت ، مسیحیت ، صابئیت و زرتشتیت گرچه در گوشه  وکنار این منطقه بزرگ نفوذ قابل توجهی کرده و جمعیت هایی را پیرو خود کرده بودند ، ولی نتوانستد رواج همگی و جمعی پیدا کنند . اهالی جزیرة العرب روی خوشی به ادیان و مذاهب وارداتی نشان ندادند . ولیکن مع الاسف در پیروی از دین حنیف ابراهیم (ع) نیز به تدریج منحرف و به شرک و کفر کشیده شدند و بجای پرستش خدای یکتا، به پرستش بت های دست ساخته خویش روی آوردند و به کلی از حقیقت و یکتا پرستی دور و در منجلاب گناه و  فسق و فجور غرق شدند. تا این که از میان آنان مردی به رسالت مبعوث و دین جدش حضرت ابراهیم (ع) را زنده کرد .او کسی نبود جز حضرت محمد بن عبد الله (ص) آخرین پیامبر الهی ، که برای هدایت بشر و راهنمایی دایمی انسان ها، از سوی پروردگار سبحان به مقام منیع رسالت برانگیخته شد.

نام مبارکش محمد است .در تورات و برخی از کتاب های آسمانی به "احمد" نامیده شده است.

هم چنین مادرش آمنه بنت وهب، پیش از نامگذاری وی توسط عبدالمطلب به محمد، وی را "احمد" نامیده بود.(1)

کنیه اش ابوالقاسم و ابوابراهیم می باشد.

القاب شریفش عبارتند از: رسول الله، نبی الله، مصطفی، محمود، امین، امی، خاتم و ... (2)

حضرت محمد(ص)، به روایت شیعه در 17 ربیع الاول و به روایت اهل سنت در 12 ربیع الاول عام الفیل در  مکه معظمه دیده به جهان گشود.(3)

پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، دو ماه پیش از تولد وی، در سفر بازرگانی به شام ، در یثرب ( مدینه )بیمار و پس از چند روزی از دنیا رفت .

 مادرش آمنه بنت وهب بن عبد مناف، از بانوان صالحه، جلیل القدر و عاقله بود و در طهارت و تقوا در میان بانوان قریش، کم نظیر و سرآمد همگان بود.

وی نیز، پس از دو سال و چهار ماه و به روایتی، پس از شش سال از تولد تنها فرزند دلبندش حضرت محمد(ص)، در بین راه مکه و مدینه ، در مکانی به نام ابواء بدرود حیات گفت.(4)

کفالت حضرت محمد(ص) بر عهده جدش عبدالمطلب بود و پس از وفات عبدالمطلب، بر عهده فرزندش ابوطالب، قرار گرفت.(5)

ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

پیامبر خدا ، حضرت محمد مصطفی (ص) سیزده سال در مکه معظمه مردم را به یکتا پرستى و دین مبین اسلام دعوت کرد و در این راه سختى‏هاى فراوانى متحمل گردید و اهالى مکه، به ویژه "قبیله قریش" (که قبیله بزرگ و سرآمد قبایل دیگر مکه بود و خود پیامبر(ص) نیز به همین قبیله نسبت داشت) با آن حضرت و یارانش به مخالفت و دشمنى پرداخته و با شدیدترین وجه ممکن آنان را آزار و شکنجه می دادند.

پى آمد چنین سخت‏گیرى هایى سه سال محاصره همه جانبه پیامبر(ص) و آل عبدالمطلب در شعب ابى طالب ، دوبار مهاجرت مسلمانان به حبشه و کشته شدن چندین تن از یاران پیامبر(ص) و شکنجه توان فرساى گروهى از آنان به دست قریشیان مشرک بود.

 اهالى مکه پس از رحلت حضرت خدیجه(س) همسر پیامبر(ص) و درگذشت حضرت ابوطالب(ع) عموى آن حضرت بر دشمنى خویش افزودند و حتى قصد جان پیامبر(ص) را نمودند. از سوى دیگر تعدادى از اهالى یثرب در همان سال‏هاى غربت و تنهایى پیامبر(ص) در ایّام حجّ با وى و اهداف بلند دینش آشنا شده و پس از بازگشت به یثرب، به تبلیغ آن پرداختند. مردم یثرب، رفته رفته به اسلام علاقه نشان داده و در مراسم سال بعد، تعداد زیادترى به نزد رسول خدا(ص) رسیدند و به دست مبارک وى مسلمان شده و با آن حضرت پیمان بستند. امّا در مراسم حجّ سال سیزدهم بعثت گروهى از حاجیان یثرب که تعدادشان هفتاد و سه مرد و زن بود در اواسط ایام تشریق و در محل عقبه در سرزمین "منى" ایمان آورده و با آن حضرت پیمان بستند، تا از وى و یارانش همانند خانواده و طایفه خویش پشتیبانى کنند.

 پس از گذشت ایام حج و بازگشت اهالى یثرب به سرزمین خویش، مهاجرت مسلمانان مکه به سوى یثرب آغاز گردید. آنان به دستور پیامبر(ص) به دور از چشم مشرکان قریش به صورت فردى و گروهى عازم یثرب شدند.به طورى که در مکه معظمه، جز پیامبر(ص) و تعدادى اندک از یارانش و گروهى زنان و مردان کهن سال و از کارافتاده، کسى باقى نماند.

ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

گرچه سنت وقف در سیره تمامی معصومان ، ائمه اطهار و اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) به صورت عملی ساری و جاری بود و آن بزرگواران پیش از سایر مسلمین و بیش از همه آنان در این کردار نیک همت می گماشتند ، ولی این سنت خدا پسندانه در سیره امیرمؤمنان حضرت علی (ع ) ظهور و بروز بیشتری داشت.

آن حضرت چه در سال های غربت و خانه نشینی و چه سال های حکومت و خلافت ، از پیشگامان جدی وقف در جامعه اسلامی بود که مع الاسف تمامی موقوفات آن حضرت به نیکی ثبت و ضبط نگردیده است و تنها بخشی از آن ها در تاریخ اسلام درج گردیده است.

نمونه ذیل که یکی از وقف های بزرگ آن حضرت می باشد ، در سال های حکومت عدالت گستر آن حضرت به رشته تحریر در آمد.

در این جا به بهانه دهم جمادی الاولی ، سالروز تحریر این وقف نامه که امیرمؤمنان (ع ) بسیاری از اموال و املاک خویش را وقف و آن ها را در اختیار نیازمندان قرار داد ، اشاره ای به این سند مهم می نماییم . امید آن که این سیره طاهره یک فرهنگ عمومی و همه گانی برای پیروان و شیعیان آن حضرت ، به ویژه متصدیان امور و متمکنان و ثروتمندان جامعه قرار گیرد.

 -------------------------------------------------------------

امیرمومنان ، امام علی بن ابی طالب (ع) در دهم جمادی الاولی سال 39 هجری قمری ، درحالی که ابوهیاج اسدی و عبیدالله بن رافع را شاهد گرفته بود، با دست خط مبارک خود، وقف نامه ای تحریر و بخش اعظمی از اموال ، املاک و دارایی خویش را در راه خدا وقف نمود.

اموالی که آن حضرت، وقف نموده بود عبارتند از :

 1- تمامی املاک و دارایی های آن حضرت در ینبع ( که دهی است نزدیک کوه «رَضْوی» که از مدینه هفت منزل فاصله دارد و دارای چشمه های پر آب وگوارا و زمینی حاصل خیز است )، اعم از اراضی، آب و بنا

 2- اموال آن حضرت در وادی القری 

 3- اموال آن حضرت در وادی ترعه

 4- دارایی های آن حضرت در منطقه اُذینه.                                                

در ضمن، تمامی غلامان و بردگانی که در این اراضی و املاک مشغول به کار بودند، همه را در راه خدا آزاد کرد ، تنها چند نفر از آنان را به خاطر لطف و احسان بیشتر ، در پیش خود نگه داشت، تا با کار و تلاش در این اراضی، خود آنان نیز سهمی از درآمدها داشته باشند.

آن حضرت در آغاز وقفنامه اش، چنین آورد: هذا ما أمر به و قضی به فی ماله عبدالله علی أمیرالمؤمنین ، ابتغاء وجه الله لیولجنی الله به الجنّه ، و یصرفنی عن النّار و یصرف النّار عنّی یوم تبیض وجوه و تسود وجوه...

امیر مومنان (ع) این وقف را برای سه منظور معین نمود : یک سوم آن برای انفاق در راه خدا، یک سوّم برای مخارج بنی هاشم و اولاد عبدالمطلب، و یک سوّم دیگر برای اولاد ابی طالب(ع).

آن حضرت، فرزند ارشد خود،حضرت امام حسن مجتبی(ع ) را متولی موقوفات نمود و به وی اجازه داد به اندازه هزینه و مخارج خویش از آن ها برداشت نماید و پس از او امام حسین (ع) را به همین منوال، برای تصدی صدقات و موقوفات معین کرد و برای تولی پس از امام حسین (ع)، ملاک و مناطی تعیین کرد و فرمود : فان حدث لحسن أو حسین حدث، فان الآخر منهما ینظر فی بنی علی، فان وجد فیهم من یرضی بهدیه، و اسلامه، وأمانته فانّه یجعله ان شاء، و ان لم یر فیهم بعض الذی یرید، فانّه یجعله الی رجل من ولد ابی طالب یرضاه، فان وجد آل أبی طالب یومئذ قد ذهب کبیرهم و ذوو رأیهم و ذوو أمرهم، فانّه یجعله الی رجل یرضاه من بنی هاشم.

آن حضرت در بخشی دیگر از این وقفنامه فرمود: ولا یحل لإمرئ مسلم یؤمن بالله و الیوم الآخر أن یقول فی شیئ قبضته فی مال، و لا یخالف فیه عن أمری الذی أمرت به عن قریب و لابعید. (1)

شایان ذکر است که این وقفنامه حاوی موضوعات و مسایل گوناگونی است که پرداختن به همه آن ها در این جا موجب اطاله کلام می گردد ولی مطالعه و دقت در آن ها مسائل زیادی را برای انسان روشن می سازد.

 ------------------------------

1) الکافی ، ج 7 ، ص 49 ‍؛ تهذیب الاحکام ، ج 9 ، ص 146 ؛ تاریخ المدینة ، ج 1 ، ص 225

 برای اطلاع بیشتر و بهره مندی از متن وقف نامه ، به این نشانی مراجعه نمایید :

http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4808&id=40000


ارسال شده در توسط سید تقی واردی

السلام علیک یا اباعبد الله ایها الامام جعفر بن محمد الصادق (ع)

 

smdrogz5yjbibi4edbr.jpg

دیشب در مراسم زیارت عاشورای جوانان محله مان که هر هفته یکبار در خانه یکی از ساکنان محله برگزار می گرددشرکت کردم . معمولا هرگاه در این مراسم شرکت کنم در پایان زیارت عاشورا چند دقیقه ای به مناسبت آن هفته صحبت می کنم . صحبت دیشب من به خاطر شهادت امام ششم شیعیان حضرت امام جعفر صادق (ع) درباره شخصیت و فضیلت آن حضرت بود و در آن کوتاه سخن به این مطلب اشاره کردم که امام جعفر صادق (ع) با این که نه امام اول و نه امام آخر شیعیان بود بلکه دُرست در وسط امامان قرار داشت و از میان دوازده امام معصوم (ع) ایشان امام ششم شیعیان است ولی با این حال شیعه امامی اثنی عشری را به وی نسبت داده می شود و به ما می گویند شیعه جعفری .

علت این انتساب چیست؟ چرا شیعیان علوی و یا شیعیان اثنی عشری و یا شیعیان مهدوی ، شیعیان جعفری خوانده می شوند؟

گرچه این بحث نیاز به تحلیل و تفصیل بیشتری دارد و از حوصله این مقال بیرون است ولی جهت گشودن اصل بحث و بیان اجمالی از آن ، گام نخست را برداشته و منتظر دیدگاه دانشمندان محترم اسلامی و سایر کاربران ارجمند می نشینیم تا از دیدگاه و نظرات آنان بهره مند گردیم.

پس از شهادت امیر مومنان امام علی بن ابی طالب(ع) در ماه رمضان سال 40 هجری قمری تا انتهای غیبت صغرای امام زمان (ع) دو طایفه غاصب و ستمگر بر جامعه اسلامی حکمرانی کردند.اول امویان ، از زمان معاویة بن ابی سفیان تا عصر مروان حمار ( سال 132 هجری قمری ) و دوم عباسیان از حکومت ابوالعباس سفاح تا حکومت مستعصم و حمله مغول هابر بغداد و پایان دادن به خلافت عباسی .در تمام این مدت ( جز در برخی از مواقع استثنایی ) به امامان شیعه و پیروان و شیعیان آن ها هیچ گونه میدانی داده نشد و فضایی برایشان گشوده نشد و بالعکس همیشه آنان را تحت فشار و اذیت و آزار نگه داشته و صحنه را بر آنان تیره و تار می کردند.

زیرا اگر مقدار اندکی به آنان فرصتی داده می شد و فضای سیاسی برایشان گشوده می شد ، منطق و حق گرایی و عدالت محوری آنان مردم را جلب و صحنه را بر ستم گران و دنیا طلبان تنگ می کرد.

تنها در برهه ای از تاریخ ائمه اطهار (ع) فضایی برای پیروان مکتب اهل بیت (ع) گشوده شد و آن زمان درگیری دو طایفه غاصب بنی امیه و بنی عباس بود.اولی برای حفظ حکومت و دومی برای به دست آوردن حکومت و نابود کردن خلافت امویان مبارزه می کردند که سرانجام دومی ها پیروز شده و امویان ستمگر و ستم پیشه را از صفحه روزگار محو و نابود کردند.

در این برهه امام جعفر صادق (ع) امامت شیعیان را بر عهده داشت و به خاطر شخصیت و فضیلت بی نظیری که در وی مجتمع بود از فرصت به دست آمده بهترین استفاده را برد و یک نهضت بزرگ علمی و فرهنگی را به ثمر رسانید.البته زیر ساخت های این نهضت بزرگ را پدرش حضرت امام محمد باقر (ع) فراهم کرده و امام صادق (ع) آن را به نتیجه رسانده بود.

دشمنان اهل بیت (ع) پس از سال ها خصومت و درگیری با رقبای جنایت کار خویش و به کشتاردادن صدها هزار تن از مردم بی اطلاع ، یک دفعه متوجه شدند که فرهنگ فکری و اعتقادی مردم تغییر کرده و اقبال آنان از اهل بیت (ع) زیادتر شده است.

در این مدت امام جعفر صادق (ع) با تلاش های بی دریغ و حساب شده خویش در بین مسلمانان فرهنگ سازی نموده و تعداد بی شماری را آنان از جهل و نادانی رهایی بخشید و هزاران تن از شاگردان و دست پروردگان خویش را راهی شهرها و دیار مسلمین نمود و سخن قال الباقر و قال الصادق در تمامی مناطق اسلامی به گوش می رسید.

گفته شد در آن زمان بیش از چهار هزار نفر از علما و فقها در کلاس درس امام جعفر صادق (ع) حضور یافته و از چشمه جوشان علم و معرفت وی استفاده می کردند.

امام صادق (ع) پایه گذار رشته های تخصصی علوم بود. عده ای را در فقه ، عده ای را در کلام و اعتقادات ، عده ای را در اخلاق و عرفان ، عده ای را در قضا ، عده ای را در نجوم و فلکیات و همین طور رشته های دیگر تربیت و به جامعه اسلامی تحویل داد.

هر کجا شاگردان آن حضرت حضور پیدا می کردند فضای علمی آن جا را تغییر داده و زمینه خود نمایی علمای درباری و روحانی های وابسته و منحرف را از بین می بردند.

فقها و علمای غیر شیعی با تمام اختلاف و چند دستگی که با هم داشتند به ناچار متحد شده و همگی در برابر شاگردان امام صادق (ع) جبهه گرفتند و از پشتیبانی های همه جانبه دربار و حکومت های وابسته برخوردار بودند ولی حنایشان دیگر رنگی نمی داد و تنها نام امام صادق (ع) و شاگردان و پیروان وی با استقبال عمومی توده ها برخوردار بودند.

از آن زمان حکومت غاصب بنی امیه تصمیم گرفت از پراکندگی و چندین دستگی فکری و فقهی مخالفان اهل بیت (ع) جلوگیری کرده و آنان را در حد امکان متحد و در برابر امام صادق (ع) به میدان بفرستد.بدین گونه دستور دادند که غیر شیعیان تنها باید از چهار مذهب فقهی پیروی کنند و تبعیت از غیر این چهار گروه پذیرفته نیست.بدین گونه چهار گروه اهل سنت ( حنفیه ، شافعیه ، حنبلیه و مالکیه ) رسمیت یافت و هنوز به حیاتشان ادامه می دهند.

با این حال تشعشع مکتب اهل بیت (ع) شرق و غرب عالم اسلام را گرفته و نام زیبای جعفر بن محمد الصادق (ع) سراسر عالم اسلام را فراگرفت و برای نخستین بار مسلمانان دنیا با فکر و فقه شیعه و رهبر آنان حضرت امام جعفر صادق (ع) آشنا شدند و هر شیعه ای را می دیدند می گفتند این شیعه جعفری است. 

 

d5dlb2m18kgw6mvf9a11.jpg

بدین گونه شیعه علوی تغییر نام پیدا کرد و تا مدت ها به شیعیان می گفتند شیعه جعفری .

شیعیان جهان چه در گذشته و چه در عصر حاضر افتخار می کنند که پیرو چنین امام همامی هستند.

امام صادق (ع) در باره صفات و ویژگی های شیعیان فرمود: شیعتنا اهل الورع  والاجتهاد ، و اهل الوفاء و الامانة  ، و اهل الزهد و العباده ، اصحاب احدی و خمسین رکعة فی الیوم و اللیلة ، القایمون باللیل ، الصائمون بالنهار ، یزکون اموالهم ، و یحجون البیت ، و یجتنبون کل محرم .

یعنی : شیعیان ما اهل ورع  و پرهیزگاری و اهل کوشش و اجتهاد و اهل وفا به عهد و امانت داری و اهل زهد و عبادت خداوند متعال و بر پا دارنده نمازهای مستحبی پنجاه و یک رکعتی در شب و روز هستند. نمازگزاران و تهجد  کنندگان شب ،  و روزه داران روز ، امولشان را با پرداخت زکات پاک می کنند و حج خانه خدا را بر پا می دارند و از تمامی حرامهای الهی پرهیز می کنند.

شیعیان با چنین برجستگی و بالندگی در عصر امام صادق (ع) بروز و ظهور پیدا کردند و فضای فرهنگی و اعتقادی جامعه را در دستان با کفایت خود گرفتند.

ولی مع الاسف میدان داری شیعیان چندان دوام نیافت و استمرار آن با مشکل بزرگ مواجه گردید. زیرا منصور دوانقی ( دومین خلیفه عباسی ) پس از آن که پایه های حکومت استبدادی و شیطانی خویش را مستحکم نمود ، بار دیگر فضا را بر امام جعفر صادق (ع) و شیعیانش تیره و تار کرد و اذیت ها و آزارهای خویش را شدت بخشید و آن قدر در این راه زیاده روی کرد تا این که مرتکب جرم و جنایت عظیم گشت و دست خود را به خون امام جعفر صادق (ع) آغشته نمود. آن ظالم جنایت کار به حاکم خویش در مدینه دستور داد که امام صادق (ع) با زهر مسموم و به شهادت برساند.

به هر روی ، امام جعفر صادق (ع) در 25 شوال سال 148 هجری قمری در مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار قبور سه امام معصوم دیگر به خاک سپرده شد.

وهابیان امروزی که پیروان سلفی ها و خوارج عصر گذشته اند همانند اسلاف پلید و ناپاکشان با اهل بیت (ع) و شیعیان آنان دشمنی و خصومت ورزیده و در قتل عام و کشتار بی گناهان به جرم پیروی از مکتب اهل بیت (ع) از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند و اخبار جنایت های ننگین آن ها هر روز از رسانه های گروهی جهان به گوش می رسد.این ناپاکان و پلیدان شیطان مسلک در یک اقدامی خصومت آمیز در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری تمامی قبور امامان و بزرگان بقیع و سراسر خاک حجاز را تخریب و بقعه های مشرفه را از بین بردند. قبر شریف امام جعفر صادق (ع) در قبرستان بقیع نیز از این هجوم وحشیانه در امان نماند.

هم اینک قبور چهارتن از امامان معصوم (ع) بدون هیچ گونه بنایی در قبرستان بقیع واقع شده و وهابیان خشن و بربر مزاج حتی اجازه یک سنگ نوشته را هم نمی دهند.اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد.

در پایان این روز مصیبت زا را به محضر حجت بن الحسن حضرت مهدی (ع) و تمامی علما و فقها و شیعیان و محبان اهل بیت (ع) تسلیت می گویم.  


ارسال شده در توسط سید تقی واردی

در آغاز سالگشت شهادت مظلومانه امام یازدهم شیعیان حضرت امام حسن عسکری (ع) را به فرزند گرانمایه اش حضرت حجت بن الحسن مهدی صاحب زمان (ع) و به همه محبان و شیعیان اهل بیت (ع) تسلیت عرض می کنم و به بهانه شهادت این امام همام یکی از کرامات وی را برای شما عزیزان نقل می نمایم :

 

163rlgl8ogrlop8gicq.jpg

 

امام حسن عسکرى (ع ) و تعدادى از شیعیان در عهد معتمد عباسى , در کوشک سامرا زندانى بودند.
در آن هـنـگـام , سـامـرا دچار خشکسالى و قحطى شدیدى شده بود و روزگار بر مردم به سختى مى گذشت . خلیفه وقت دستور داد مردم براى طلب باران ,نماز استسقا بخوانند.

اهـالى سامرا و علماى آنان به بیرون شهر رفته و پس از راز و نیاز و خواندن نمازاستسقا از خداوند منان طلب باران نمودند, اما تغییرى در هوا پدید نیامد و مردم بادست خالى بازگشتند. روز دوم و سوم نیز همان کار را تکرار کردند, ولى باز هم نتیجه اى نگرفتند و از باران خبرى نشد.
روز چـهارم جاثلیق (کشیش بزرگ نصارى ) به همراه گروهى از مسیحیان ودیرنشینان به بیرون شهر رفته و طلب باران نمودند. در میان آنان راهبى حضور داشت که مورد احترام ویژه مسیحیان بـود. ایـن راهب هر گاه دست خویش را بالابرده و دعامى کرد, تغییرات جوى پدید آمده و پس از ابرى شدن آسمان , بارش باران آغازمى گردید.
روز دوم نیز مسیحیان براى طلب باران به بیابان رفتند و آن راهب , کارهاى روزپیش را تکرار کرد و بـارش بـاران آغـاز شد. در این روز, باران شدیدى بارید و آب همه جا را فراگرفت , به طورى که مردم دست به دعا برداشته و از خداوند متعال درخواست قطع نزولات آسمانى را نمودند.
مردم از این واقعه به شگفت آمده و از مسیحیت به نیکى یاد مى کردند. در آن میان ,برخى در تردید و شـک افـتـاده و به کیش مسیحیت متمایل شدند و در مذمت مسلمانان و تمجید از راهبان , داد سخن دادند. این قضیه بر خلیفه , معتمد عباسى و مسلمانان گران آمد و موجب رنجش خاطر آنان گردید.
از این رو, خلیفه , یکى از سپه سالاران خویش را فرستاد تا امام حسن عسکرى (ع )را از زندان بیرون آورده و نزد خلیفه ببرد.
امـام (ع ) در مجلس معتمد عباسى حاضر شد و معتمد گفت : یا ابامحمد! دریاب امت محمد(ص ) را, زیرا ابر سیاه شک و شبهه بر سر این مردم خیمه زده و گروهى رابه فساد عقیده کشانده است .
امام (ع ) فرمود: مردم را براى روز سوم نیز فرا بخوانید تا به اتفاق آنان به بیرون شهر رویم .
ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

 زندگی نامه حضرت اباعبد الله الحسین (ع) را به صورت نمایه موضوعی تحت عنوان روز شمار رویدادها تقدیم عزاداران آن حضرت و کاربران محترم می نمایم.

1e5r9bon1i4kreo9oq01.gif        1e5r9bon1i4kreo9oq01.gif         1e5r9bon1i4kreo9oq01.gif

1. تحمل مصیبت رحلت جدش , پیامبر اسلام (ص ), در 28 صفر سال یازدهم هجرى .
2. فشارهاى روانى مخالفان اهل بیت (ع)  بر پدر و مادرش در مدینه منوره و غصب خلافت امیر مومنان (ع) , پس از رحلت پیامبر اسلام (ص ).
3. تحمل مصیبت شهادت مادرش  فاطمه زهرا(س ), در سوم جمادی الثانیه سال یازدهم هجرى .
4. همراهى با پدرش  امام على (ع ), در تصدى خلافت اسلامى و حضور درجنگ هاى جمل , صفین و نهروان ، از ذی حجه سال 35 تا ماه مبارک رمضان سال 40 هجری .
5. تحمل مصیبت شهادت پدرش  امام على (ع ) در محراب مسجد کوفه , در21رمضان سال چهلم هجرى .
6. انـتـخـاب بـرادرش  امـام حـسـن مـجـتـبـى (ع ) بـه خـلافـت امـت اسلامى , پس ازشهادت امیرالمؤمنین (ع ) در 21 ماه مبارک رمضان سال 40 هجری .
7. خـیانت سران نظامى و قبیله ای سپاهیان کوفه نسبت به امام حسن مجتبى (ع ) و صلح اجبارى آن حضرت با معاویة بن ابى سفیان , در جمادى الاولی سال 41 هجرى .
8. تحمل مصیبت شهادت برادرش امام حسن مجتبى (ع ), در 28 صفر سال 50 هجرى .
9. نامه شیعیان بصره و کوفه به امام حسین (ع ) پس از شهادت امام حسن مجتبى (ع ) براى دعوت بـه رهـبـرى قـیـام علیه معاویة بن ابى سفیان و عدم پذیرش امام حسین (ع ) به خاطر پایبندى به صلحنامه امام حسن مجتبى (ع ).
10. هلاکت معاویة بن ابى سفیان و جانشینى فرزندش  یزید بر منصب خلافت ,در رجب سال 60 هجرى .
11. نامه شدید اللحن یزید به والى مدینه  ولید بن عتبه , مبنى بر گرفتن بیعت ازمردم , به ویژه ابا عبداللّه الحسین (ع ).
12. امـتـنـاع امـام حسین (ع ) از بیعت با یزید بن معاویه و خروج از مدینه به همراه خاندن خود, در آخرین روزهاى رجب سال 60 هجرى .
13. ورود امـام حسین (ع ) به مکه معظمه , در سوم شعبان سال 60 هجرى  واقامت در آن شهر مقدس  تا هشتم ذى حجه همان سال (به مدت چهار ماه و پنج روز).
14. جـنـبش سران و بزرگان شیعه در کوفه و دعوت آنان از امام حسین (ع ) براى ورود به کوفه و رهبرى قیام علیه یزید.
15. فـرسـتـادن مسلم بن عقیل به کوفه از سوى امام حسین (ع ), براى فراهم آوردن زمینه قیام بر ضد امویان ، در 15 ماه مبارک رمضان سال 60 هجری .
16. ورود مـسلم بن عقیل به کوفه , در پنجم شوال سال شصت هجرى , و بیعت بیش از هجده هزار نفر از شیعیان با او.
17. نامه طرفداران بنى امیه در کوفه به یزید بن معاویه و آگاهى او از ورود مسلم بن عقیل و قیام شیعیان .
18. اعزام عبیداللّه بن زیاد  به کوفه از سوی یزید بن معاویه  براى نابودى قیام شیعیان .
19. نامه امام حسین (ع ) به رؤساى پنج قبیله بزرگ بصره و دعوت آنان به قیام علیه امویان .
20. اسـتـجـابـت چـهار قبیله بصره از قبایل بصره از دعوت اباعبداللّه الحسین (ع ) واعلام یارى آن حضرت .
21. خروج امام حسین (ع ) از مکه معظمه به عزم کوفه , در هشتم ذى حجه سال 60 هجرى .
22. نبرد مسلم بن عقیل با لشکریان عبیداللّه بن زیاد در کوفه و شهادت وى و هانى بن عروه  در این واقعه , در نهم ذى حجه سال 60 هجرى (روز عرفه ).
23. بـرخورد قافله امام حسین (ع ) با لشکریان حربن یزید تمیمى , در حوالى کوه ذوحسم و رفتار نیکوى اباعبداللّه الحسین (ع ) با لشکریان حر.
24. رسـیـدن نامه عبیداللّه بن زیاد, حاکم کوفه به دست حربن یزید, مبنى برسخت گیرى بر امام حسین (ع ) و استقرار آن حضرت در بیابان خشک و بى آب .
25. ورود قافله امام حسین (ع ) به سرزمین کربلا و اقامت اجباری در آن مکان , در روز دوم محرم سال 61 هجرى و استقرار لشکریان حربن یزید در برابر آنان .

43vnqcz6p079xj60qrq.jpg

 

26. واگذارى فرماندهى سپاه کوفه به عمربن سعد, توسط عبیداللّه بن زیاد, والى کوفه .
27. ورود عمر بن سعد به همراهى چهار هزار مرد جنگى به کربلا براى مبارزه باامام حسین (ع )، در سوم محرم سال 61 هجری .

28. صدور فتوای قتل امام حسین (ع) از جانب شریح قاضی ، در چهارم محرم سال 61 هجری .
29. تجمع بیش از سى هزار مرد جنگى در کربلا براى نبرد با لشکریان امام حسین (ع ).
30. آمـادگـى لشکریان عمر بن سعد براى نبرد با امام حسین (ع ), در روز نهم محرم سال 61 (روز تاسوعا) و درخواست مهلت امام حسین (ع ) از عمربن سعد برای تعویق جنگ به روز بعد.
31. فـرماندهى امام حسین (ع ) و آرایش سپاه اندک خویش  در روز عاشورا, به سه بخش میمنه  به فرماندهى زهیر بن قین , میسره  به فرماندهى حبیب بن مظاهر, وپرچمدارى در قلب سپاه توسط  برادر دلاورش عباس بن على (ع ).
32. پـشـیـمـانـى حـر و خـروجش از سپاه عمر بن سعد و پیوستن به سپاه امام حسین (ع ) و طلب بخشش از آن حضرت ، در صبح عاشورا.
33. آغاز نبرد گروهى بین سپاهیان امام حسین (ع ) و سپاهیان عمر بن سعد, وکشته شدن قریب پنجاه نفر از یاران امام حسین (ع ), در میدان نبرد ، پیش از ظهر روز عاشورا.
34. خـطـبـه هاى مکرر امام حسین (ع ) براى سپاهیان عمر بن سعد, براى پیش گیرى از جنگ و خون ریزى .
35. مـبارزه فردى یاران و اصحاب امام حسین (ع ) با سپاهیان عمر بن سعد و شهادت مظلومانه و قهرمانانه یکى پس از دیگرى یاران و منسوبان آن حضرت .
36. مـبارزه امام حسین (ع ) با سپاهیان سیاه دل عمر بن سعد و کشته شدن آن حضرت در میدان نبرد, به دست شمر بن ذى الجوشن (لعنة اللّه علیه ).
37. جـدا کـردن سرهاى شهیدان کربلا و غارت لباس ها و ابزارهاى شخصى آنان به دست سپاهیان عمر بن سعد، در عصر عاشورا.
38. اسب دوانى بر بدن هاى شهیدان کربلا توسط سپاهیان عمر بن سعد، در عصر عاشورا.
39. غـارت خـیـمه ها و اسباب و وسایل شخصى بازماندگان قافله حسینى و به آتش کشیده شدن خیمه هاى آنان به دست لشکریان عمر بن سعد، در شامگاه عاشورا.
40. دفـن کـشـتـه هـاى سـپـاهیان یزید به دست عمال عمر بن سعد, و عریان گذاشتن بدن هاى شهیدان در سرزمین گرم کربلا، در روز یازدهم محرم.
41. اسیر و آواره کردن باز ماندگان قافله حسینى (زنان , کودکان و امام زین العابدین (ع )) و حرکت دادن آنان از کربلا به کوفه و از کوفه به شام , توسطسپاهیان عمر بن سعد ، از روز یازدهم محرم.
42. بـه خـاک سـپـرده شـدن بدن هاى شهیدان کربلا به دست گروهى از قبیله بنى اسد,در روز سیزدهم محرم سال 61 هجرى .

( بر گرفته از کتاب خاندان عصمت ، تالیف سید تقی واردی ، نشر بوستان کتاب ، چاپ سوم )


ارسال شده در توسط سید تقی واردی

توفیقی برای حقیر و خانواده ام بود که در عید سعید فطر سفری به مشهد مقدس داشته و مضجع شریف ثامن الحجج حضرت امام علی بن موسی الرضا ( علیه آلاف التحیة و الثناء ) را از نزدیک زیارت و به مقام شامخ وی ادای احترام و ارادت نمایم و خدای بزرگ را از این بابت بسی شاکرم .

از امام رضا (ع) و شخصیت و مقام وی هر چه سخن گفته شود ، باز هم ناگفته های زیادی باقی مانده و نمی توان حق مطلب را به درستی ادا کرد و بدین جهت من نیز وارد این مقوله نمی شوم و عزیزان را به گفتار و نوشتار محققان و پیشوایان مذهبی ارجاع می دهم .

اما در باره آستان قدس رضوی (ع) و کارهای انجام شده و یا کارهای در دست اقدام این مجموعه نیز گفتنی های فراوانی وجود دارد و من چون اطلاعات وافی از آن ها ندارم ، بدین جهت وارد این گفتار نیز نمی شوم ولی می خواهم به موضوعی که در این سفر زیارتی توجهم را جلب و مرا شگفت زده کرده اشاره کنم و آن ایجاد شبستان جدید التاسیس به نام " دار الحجة " است که در طبقه پایین صحن انقلاب اسلامی ، حد فاصل بین بَست شیخ طوسی و بَست شیخ حُّر عاملی واقع شده است .

این شبستان ( یا رواق ) به این بزرگی و زیبایی هم یک کار لازم و هم یک هنر ماندگار در ساخت و ساز بناهای مذهبی کشور ما است .

کار لازمی بود ، چون هرساله میلیون ها نفر از زایران داخلی و خارجی جهت زیارت امام رضا (ع) به مشهد مقدس و به حرم مطهر رضوی (ع) مشرف می شوند ولی مع الاسف با کمی مکان و فضای زیارت و عبادت رو برو می گردند . مخصوصا در ایام شهادت ها ، تولدها و عید های ملی ، دینی و مذهبی .

اما این فضای بزرگ می تواند تا چندین سال آینده مشکل مکان زیارتی و عبادی زایران میلیونی را تا اندازه ای قابل توجه کاهش داده و محل مناسبی برای اقامه نماز جماعت چند ده هزار نفری باشد.

اما از این که یک هنر ماندگار است ، چون از جهات مختلف هنری ظرافت های زیادی در آن به کار گرفته شد. از ستون های محکم ، سقف های مزین ، و سنگ کاری های زیبا گرفته تا کتیبه های با محتوی ،  آینه کاری های چشم نواز ، گج بری های رنگارنگ و تامین روشنایی از لوسترها و لامپ های تزیینی  ، همه و همه در یک کلام  هنر اصیل ایرانی و شیعی در این صحن و سرا خود را بروز و ظهور داده و هر بیننده ای را به شگفتی وا می دارد.

 

                                                 yecns3vwldiyzaxajq9.jpg

 

مناسب است سخن را کوتاه کرده و اطلاعات کامل این شبستان را از سایت آستان قدس رضوی ، به نشانی (www.aqrazavi.org )  به استحضار برسانم :  ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله والیوم الآخر و ذکر الله کثیرا (سوره احزاب ، آیه 21 )

یعنی : همانا رسول خدا(ص) برای شما اسوه حسنه است . آنانی که امید بخدا و روز قیامت دارند وخد ارا بسیار یاد می کنند .

از میان فرستادگان الهی ، حضرت محمد بن عبد الله هاشمی آخرین پیامبر خداست که برای هدایت انسان ها و رهایی آنان از جهل و ضلالت به نبوت برانگیخته شد  و قرآن کریم را از طریق وحی دریافت و به آدمیان ابلاغ نمود و راه راست و صرات مستقیم الهی را برای مردم گشود و دیدگان آنان را به واقعیت ها و حقایق آشکار و پنهان روشن نمود.

ولی این ابرمرد بشریت ، ماموریت خویش را به آسانی و به راحتی به پایان نبرد ، بلکه با مخالفت ها و دشمنی های فراوانی مواجه وبا فشارهای زیادی روبرو گردید . از فامیلان گرفته تا هم قبیله ها ، هم شهری ها و عموم عرب های متعصب ولجوج همگی در دشمنی و فشار بر آن حضرت همداستان بودند.

مع الاسف قریش و اهالی مکه بیشترین دشمنی های آن حضرت را برعهده داشته و سنگین ترین صدمه ها را بر وی وارد نمودند.

دوران سیزده ساله بعثت پیامبر(ص) در مکه معظمه سخترین و دشوارترین سال های عمر شریف آن حضرت بود ، به طوری که مسلمانان ناچار به هجرت به سرزمین های دوری چون حبشه و یثرب شدند و خود پیامبر (ص) که با توطئه قریش درقتل خود مواجه گردیده بود ناچارشد این شهر مقدس را ترک و به یثرب که بعدها به مدینه معروف گردید هجرت نماید ؛ هجرتی سرنوشت ساز که تاریخ بشریت را رقم زد و فصل جدیدی را در تاریخ بنی آدم به وجود آورد.

دنیا طلبان و شرارت پیشگان پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه منوره و تشکیل حکومت اسلامی ، دست از او و پیروانش برنداشته و برفشارها و حتی هجوم و جنگ های خویش برضد وی و تازه مسلمانان شدت بخشیدند.

 این بار نه تنها قریش و مشرکان متعصب مکه ، بلکه بیشتر عرب ها ( اعم از کافران ، مشرکان ، یهودیان و مسیحیان جزیرة العرب ) برضد وی بسیج شده و هر ازگاهی جنگ و نبردی  را بر وی تحمیل می نمودند. به طوری که در مدت ده سال حیات پیامبر (ص) و سکونت وی در مدینه منوره بیش از هفتاد جنگ را بر او و یارانش در این شهر مقدس تحمیل کردند.

بخاطر اهمیت جنگ ها و نبردهای رسول خدا (ص) ، مسلمانان از همان عصرتا به زمان ما آثار و تالیفات ذی قیمتی در این موضوع  از خود به یادگار گذاشته و وقایع و رویدادهای آن عصر محنت زا را به رشته تحریر درآوردند.

مانیز دراین مقال کوتاه ، با استفاده از همان منابع و مآخذ تاریخی مروری بر جنگ های آن حضرت و تقسیم بندی  و علل و انگیزه های آن ها نموده و اطلاعاتی را در اختیار عزیزان قرار می دهیم .گرچه این اطلاعات کوتاه و گذرا است ولیکن زاویه های مختصری از مظلومیت و تلاش های خستگی ناپذیر آن ابر مرد تاریخ بشریت را به نمایش در می آورد.ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

شب پانزدهم ماه مبارک رمضان ، شب میلاد مسعود سبط اکبر رسول خدا (ص) حضرت امام حسن مجتبی (ع) است . بدین جهت مناسب دیدم نوشته ذیل را که چند سال پیش در ماهنامه « پاسدار اسلام » منتشر کرده بودم ، در دو بخش تقدیم شما عزیزان بنمایم . امیدوارم اگر نقص و نقدی به ذهن شما خطور نماید از یادآوری آن مضایقه نفرمایید.

سال سوّم هجرى قمرى است. نیمى از ماه مبارک رمضان گذشته است، على و زهرا این دو نور چشم رسولخدا(ص) لحظه شمارى مى‏کنند تا اوّلین هدیه الهى و نخستین گل خوشبوى درخت نبوّت و ولایت را از خداى خود در این ماه خجسته دریافت دارند. سرانجام در نیمه ماه و در بهترین زمان و مکان این گل خوشبو به دنیا آمد و به امر پروردگار منّان "حسن" نامگذارى شد.
درباره امام حسن مجتبى(ع) و شخصیت، سیره، تاریخ و زندگى نامه وى بسیار نوشته و گفته‏اند و زوایاى مهمى از زندگى وى را به روى مردم گشوده‏اند. ولیکن درباره صلح آن حضرت با معاویه و علل و عوامل پذیرش آن، گرچه سخن‏هاى زیادى گفته شده است، ولى این مبحث هم چنان باز است و جاى بحث و بررسى بیشترى دارد. به ویژه در این عصر که طرح پرسش‏ها و یا ایجاد شبهه‏ها در میان جوانان و نوجوانان، از سوى مغرضان و بدخواهان به صورت گسترده و همه گیر در جریان است و نیاز به پاسخ‏هاى تازه‏اى دارد.
لازم دیدم، پرسش‏هایى که درباره صلح آن حضرت در (ربیع الثانى سال 41 قمرى) تا کنون مطرح و یا در آینده مطرح خواهند شد، به بیان علمى و تاریخى بررسى و سپس پاسخ آن را عرضه بدارم.

بررسى پرسش‏

بنابر اعتقاد مذهبى شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت(ع)، خلافت و جانشینى پیامبر خدا(ص)، امرى است منصوص و معیّن از جانب پروردگار متعال و خواست و اراده بشرى در آن، راه ندارد و ارتباط بین خدا و جانشین واقعى پیامبر خدا(ص)، خود پیامبر(ص) مى‏باشد.
بدین جهت رسول خدا(ص) بارها این مأموریت را بر عهده گرفت و از جانب پروردگار متعال، جانشین خود را معرفى کرد.
آن حضرت، در ماجراى دعوت اقربین و انذار عشیره خود، در واقعه مباهله، در واقعه غدیر به هنگام بازگشت از سفر حجةالوداع و در مناسبت‏هاى گوناگون دیگر، على بن ابى طالب(ع) را با صراحت به جانشینى خود منصوب کرد و در بسیارى از احادیث و روایات نقل شده از وى، اسامى تمامى امامان معصوم(ع) را به طور مجزّا بیان و امامت آنان را تصریح نمود و علاوه بر شیعیان، بسیارى از علماى اهل سنّت نیز آن‏ها را نقل کرده‏اند.(1)
ادامه مطلب...

ارسال شده در توسط سید تقی واردی

شکر ایزد که مرا نوبت دیدار آمد               به دعای سحرم رخصتی از یار آمد

نبودم لایق این لطف که با من فرمود        از بزرگی و کرم بود که این بار آمد

جان فدای نگهش کاینهمه مفتونم کرد      قطره ای بودم و دریاش خریدار آمد

السلام علیک یا حجة الله فی ارضه ، السلام علیک یا عین الله فی خلقه ، السلام علیک یا نور الله الذی یهتدی به المهتدون و یفرج به عن المومنین ، السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان و علی آبائک الطیبین الطاهرین و رحمة الله وبرکانه .

 واسئل الله أن یصلی علی محمد و آل محمد ، و ان یجعلنی من المنتظرین لک والتابعین والناصرین لک علی اعدائک ، والمستشهدین بین یدیک فی جملة اولیائک ، یا مولای یا صاحب الزمان صلوات الله علیک و علی آل بیتک


ارسال شده در توسط سید تقی واردی
   1   2      >