هر چه زمان می گذرد هماهنگی و هم دستی دولت جنایت پیشه آمریکا با صهیونیزم بین المللی در مبارزه با اسلام و اصولا دیانت و معنویت آشکار تر شده و هر روز صفحه سیاهی از فریب و نیرنگ و خیانت و شقاوت آنان در سینه تاریخ ثبت و ضبط می گردد.

آخرین جنایت هماهنگ آن ها در این هفته ، اهانت به قرآن کریم در سالروز یازده سپتامبر در چند شهر ایالات متحده آمریکا است که علاوه بر خشم و غضب الهی ، موجب انزجار و تنفر یک میلیارد و نیم مسلمان سراسر عالم و همه حقیقت طلبان جهان گردید . جای بسی شگفتی است که این جنایت در جلوی دیدگان پلیس آمریکا انجام یافت ولیکن هیچ واکنشی از آن ها بروز نکرد و احتمالا همراهی پلیس با اهانت کنندگان جهت محافظت از آنان بوده نه ممانعت آنان.

به هر روی ، به گزارشی که شبکه خبر منتشر نموده است توجه فرمایید:

در تازه ترین موج اسلام ستیزی ،شماری از آمریکائی های گستاخ در اقدامی وقیحانه که با سکوت پلیس آمریکا همزمان بود ، نسخه هایی از قرآن کریم در چندین ایالت این کشور به آتش کشیدند.

به گزارش شبکه روسیا الیوم، چند نفر با تفکرات ضد اسلامی در مقابل کاخ سفید تجمع کردند و رئیس این گروه یک نسخه از قرآن کریم را آتش زد.
یک گروه تندروی آمریکایی دیگر نیز با هتاکی به کتاب آسمانی قرآن،آیات ترجمه شده به انگلیسی را پاره کرد.
این در حالی است که پلیس آمریکا فقط نظاره گر این دو حادثه بود و هیچ کاری انجام نداد.
در نهمین سالگرد یازده سپتامبر یک نسخه از قرآن کریم در منطقه گراند سیرو نیز آتش زده شد.
در ایالت کانزاس هم یک کشیش اعلام کرد، روز جدیدی را برای به آتش کشیدن قرآن کریم مشخص خواهد کرد. 
پیش از این یک کشیش آمریکایی اعلام کرده بود، روز یازده سپتامبر کتاب آسمانی قرآن را آتش خواهد زد اما با هشدار مسلمانان جهان وترس مقامات آمریکایی از واکنش مسلمانان این برنامه را لغو کرد.
در همین حال فضای ضد اسلامی ایجاد شده در آمریکا باعث شد که دیروز در چند نقطه آمریکا، به قرآن شریف واعتقادات یک ونیم میلیارد مسلمان جسارت شود.
این در حالی است که چندی پیش وزارت امور خارجه آمریکا به اتباع خود درباره پیامدهای توهین به قرآن کریم و روبه رو شدن با اعتراض های مسلمانان هشدار داد.
به نظر می رسد، این محافل با هدف مقابله با اسلام و گسترش روزافزون آن، سیاست اسلام ستیزی را با حربه اسلام هراسی در سرلوحه رویکرد تبلیغی خود قرار داده اند.
افزون بر این، تحرکات اخیر مقامات و رسانه های غربی و صهیونیستی حکایت از این دارد که لابی صهیونیستی در آمریکا و اروپا سعی می کند سالروز حادثه 11 سپتامبر را به« نماد» اسلام ستیزی در غرب تبدیل کند، تا بدین ترتیب هر سال بین مسیحیان و مسلمانان تنش ایجاد شود.

در پایان توجه شما عزیزان را به شعر یکی از شعرای معاصر که در این خصوص سروده و سایت محراب اندیشه  آن را منتشر نموده جلب می کنم : 
آسمان تنگ شد و زهر هلاهل بارید
فتنه از لانه ی صهیون و ستم، آغازید
نامه ی مریم و عیسی و خدا سوزاندند
بذر از کینه زده، گریه و خون رویاندند
آن که می سوخت نه قرآن، سند عیسی بود
آن که می خندید اسراییل، آمریکا بود
خبط کردید! که این طرح مسیحی ها نیست
چشم این فتنه به جز دولت امریکا نیست
قلب از فتنه ی صهیون و سیا، خونبارست
این نه از سوی نصاراست، ز استکبارست
ما که مظلومیم، ما امت احمد هستیم
سر پیمان وفا، صلح محمّد هستیم
خون بریزید و بسوزید، نه قرآن، ما را
یا که مصلوب، آن سان که زدید عیسی را
خلق، دانستند، القاعده بازیچه تان
فتنه ی خود زنی و حمله، شده شیوه تان
دین ما دین جهاد است ولی با شیطان
مرحمت داریم، با مردم و با محرومان
بغض در سینه، سر قصه ی رشدی باقیست!
اشک  و خون و عرق از وضع درون ها حاکی است!
دیده خونبار، گر از سوختن قرآن است
قلب ما زخمی از غزه و پاکستان است
گرچه با فتنه ی تان جبهه ی اصلی گم نیست
با بصیرت ترس از گم شدن مردم نیست
خار در چشم و گلو تیغ درون، چون رهبر
خشم می آریم از سوخته ی خاکستر
باطل است این وهم، حق از سرتان خاموش است
آن چه سوزاندید خود زادگه ققنوس است
از پس لانه ی تان مرد به پا می سازیم
مشعل از سوخته ی حرف خدا می سازیم
لانه ی فتنه به مردان خدا می گیریم
قدس را عاقبت از چنگ شما می گیریم

کشور بحرین پس از ایران ، آذربایجان و عراق چهارمین کشور اسلامی است که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند ، ولی با این حال ، شیعیان در حرمان کامل به سر برده و از دسترسی به حکومت و مقامات عالی دولتی و حتی آزادی های مدنی و مذهبی محروم می باشند.دولت حاکم در این کشور ( آل خلیفه ) یک دولت متعصب مذهبی و ضد شیعی و وابسته به استعمار پیر انگلیس و دولت وهابی عربستان سعودی است که با اقدامات غیر اسلامی و غیر انسانی در صدد تغییر جمعیت اکثریت شیعیان برآمده و با وارد کردن مهاجران سنی مذهب از سایر کشورهای عربی و دادن اقامت دائم و کار و شغل مناسب به آنان ، صحنه را هر روز بر شیعیان تنگ تر و سخت تر می نماید ، تا از این طریق جمعیت آنان را از اکثریت انداخته و آنان را در حاشیه نگه دارد و در نتیجه اهداف پنهانی و شیطانی وهابیان و استعمارگران را محقق و شیعیان را از قدرت گرفتن در منطقه بازدارد.

در همین ارتباط گزارش تحلیل گونه ای از « سایت شیعه نیوز » انتخاب و برای شما منتشر می کنم تا با سیاست های عربی و شیطانی دشمنان مکتب اهل بیت (ع) بیشتر آشنا شوید:

بحرین کشوری که تا 2050 سنی مذهب می شود!

  به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از شیعه انلاین ، پادشاهی بحرین کشوری است جزیره‌ای در خلیج فارس. پایتخت آن منامه، زبان رسمی آن عربی است و استفاده از زبان‌های انگلیسی، فارسی و اردو هم بسیار رایج است. بحرین به پنج استان بخش شده و تا 3 ژوئیه 2002 دارای 14 شهر بود. این کشور از 32 جزیره تشکیل شده ‌است. بحرین از سال 1820 تحت سرپرستی کشور بریتانیا بوده، و در سال 1971 استقلال کامل یافته‌ است.
بحرین مدتی در زمان ساسانیان در قلمرو ایران بود. از سال 1522 تا 1602مدتی در دست پرتغالی‌ها قرار گرفت. در سال 1602، پس از اخراج پرتغالی‌ها از خلیج فارس، جزیره بحرین به دست دولت صفوی افتاد و سلطه ایران بر آن (به جز دوره‌های کوتاهی از حمله عمانی‌ها) تا سال 1783 میلادی ادامه داشت. از سال 1783، جزیره بحرین به دست خاندان آل خلیفه (که از اعراب شبه‌جزیره عربستان بودند) افتاد که از قرن نوزدهم تا سال 1971 تحت‌الحمایه انگلیس بودند. با این حال، در دوران قاجار و پهلوی، ایران هنوز مدعی مالکیت بر بحرین بود تا آنکه در سال 1971 ، پس از میانجی‌گری سازمان ملل و همزمان با اعلان استقلال بحرین از انگلیس، ایران ادعای حاکمیت بر بحرین را کنار گذاشت.ادامه مطلب...

هم چنین در ادامه مطلب به اطلاعیه مهم « مجمع جهانی اهل بیت (ع) » توجه فرمایید :ادامه مطلب...

بار دیگر دست استعمار گران و اشغالگران عراق به سردمداری آمریکای جنایت کار و صهیونیست های خون آشام از آستین گروه های افراطی و وهابیان ضاله مضله بیرون آمده و زایران کوی حسینی را به خاک و خون کشیده است.

هرگاه آمریکای فریب کار برای تداوم اشغالگری خویش در عراق با اعتراض مردمی و چالش های جدی مواجه و مجبور به گفت و گو و تصمیم گیری در باره عقب نشینی و رفع اشغال می گردد ، صهیونیست ها و عوامل استکبار دست به کار می شوند و گدا و گرسنه های وهابی مسلک را اجیر و با اغوائاتی آنان را به خراب کاری ، ترور ، انفجار و کشتار مردم بی گناه وا می دارند و از این طریق آتش جنگ فرقه ای و مذهبی را در منطقه شعله ور می کنند و هرچه از سوی شیعیان و سایر مسلمانان دلسوز صدای وحدت و ندای اتحاد و یکپارچگی برخیزد پاسخ مثبتی از سوی خشونت طلبان داده نمی شود. البته از آنان انتظاری نیست زیرا که از خود اختیاری نداشته تا بتوانند تصمیم عاقلانه ای بگیرند و تنها اربابانشان باید برایشان تعیین تکلیف کرده تا آنان غلام وار اجرا کنند.

امروز وهابی مسلکان بی ایمان در عراق ، پاکستان و افغانستان به فرمان اربابان آمریکایی و اسرائیلی خود دست به کشتار وسیع مسلمانان و شیعیان بی پناه می زنند و کشتن آنان را برای خود مباح و افتخار می پندارند .در حالی که نمی دانند از سوی اربابانشان دارند بازی می خورند و هدف چیز دیگری است.

این در حالی است که در خود کشورهای عربی چون عربستان ، کویت ، بحرین و امارات شیعیان زیادی زندگی می کنند و مورد هجوم وهابی مسلکان نیستند و علتش آن است که استکبار نمی خواهد کشورهای وابسته به خودش دچار آشوب و فتنه شوند . زیرا این کشورها به ساز آنان می رقصند. آمریکا از قدرت گرفتن اسلام واقعی وحشت دارد و به همین جهت نمی گذارد کشورهای همسایه جمهوری اسلامی ایران به قدرت مردمی ایران بپیوندند و جبهه بزرگ ضد استعماری را تشکیل دهند و لذا گروه های افراطی ( مانند طالبان ، القاعده ، الصحوه ، سپاه صحابه و امثال ذالک ) را مامور تنش و درگیری بین مسلمانان ساکن کشورهای همجوار ایران کرده است. آنان چون عٌرضه جنگ و تقابل با جمهوری اسلامی را ندارند ، عقده خود را بر سر مردم عادی و بی پناه و راکبین اتوبوس ها خالی می کنند و آن را برای خود افتخار می دانند. در حالی که اگر چنین اعمالی افتخار و ارزش انسانی داشت هر روز ده ها هزار تن از این سک مسلکان به دست شیعیان مبارز و قهرمان کشته و به جهنم فرستاده می شدند . این دقیقا خواسته آمریکا است و شیعیان و مسلمانان ایران چون می دانند که چنین کارهایی دام شیطانی است ، بدین جهت در این قضایا با تدبیر و خویشتن داری وارد شده وحلم و صبر پیشه می کنند.

به هر تقدیر تعداد زیادی از شیعیان و زایران اباعبد الله الحسین (ع) در شهرهای دیاله و کاظمین عراق به توسط عملیات انتحاری و انفجاری منافقان و دشمنان خدا و رسول خدا (ص) و اعدا عدو اهل بیت (ع) به شعادت رسیدند و قلب پاک حضرت حجت بن الحسن (ع) و عموم محبان اهل بیت (ع) را داغدار کرده اند . ضمن تسلیت این مصیبت جانسوز ، توجه شما عزیزان را به اطلاعیه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای جلب می کنم :  

بسم الله الرحمن الرحیم

حادثه مصیبت بار  تروریستی در عراق و شهادت مظلومانه زائران حسینی و راهیان حرم دوست، دلهایی را غمزده و عزادار کرد که به عشق خاندان پیامبر می تپد و سعادت و فلاح را در پیروی از محمد و آل محمد صلی الله علیه و علیهم می داند.

روسیاهانی که دست به خون این مظلومان آغشته و مرتکب این جنایت بزرگ شده اند،  بدانند که رضایت شیاطین انس و جن را بر خشنودی اولیاء الهی ترجیح داده و خود را در آتش قهر و خشم خدای عزیز و قهار افکنده اند، و ان جهنم لمحیطة  بالکافرین.

دست های پلید و مغزهای شریری که این تروریسم کور و بی مهار را در عراق بنیان نهاده اند نیز بدانند که آتش به دامان خود آنان خواهد گرفت و مانند برخی دیگر از کشورهای اسلامی، نیت شوم آنان بیش از همه، گلوی خودشان را خواهد فشرد.

متهم اصلی در این جنایت و نظائر آن، نیروهای امنیتی و نظامی آمریکایند که به بهانه مقابله با تروریسم، کشوری اسلامی را ستمگرانه اشغال کرده و دهها هزار انسان را در آن به خاک و خون کشیده و روز به روز ناامنی را در آن افزایش داده اند.

رشد علف های هرزه و زهرآگین تروریسم در عراق، بی گمان در سیاهه جنایات آمریکا نوشته می شود و دستگاه های اطلاعاتی آمریکایی و اسرائیلی نخستین متهمان آنند.

انتظار ما از دولت عراق آن است که با این جنایات به مقابله ای جدی برخیزد و امنیت زائران عتبات عالیات را به طور کامل تامین کند.

کشتگان این حادثه، شهیدان زیارت بارگاه حسینی اند و پاداش آنان نزد خدای عزیز و رحیم است ان شاء الله، ولی دل های بازماندگان و دوستداران، مالامال از غم است. اینجانب به همه داغداران این حادثه به ویژه خانواده ها و بازماندگان عرض تسلیت می کنم و شفای مجروحان را از خداوند منان مسئلت می نمایم.

سیدعلی خامنه ای

مدتی است که در منطقه پاراچنار در شمال غربی پاکستان و نزدیکی مرزهای افغانستان فاجعه ای بزرگ در حال وقوع است . گروه های جنایت کار و سفاک وابسته به گروه ضاله القاعده از آشفتگی و ضعف دولت محلی و مرکزی پاکستان و افغانستان سو استفاده کرده و در صدد تصفیه حساب مذهبی برآمدند  و می خواهند با گردآوری تمامی ناصبیان و طالبان و یزیدیان منطقه شیعیان پاراچنار را قلع و قمع و در پناه سکوت و تایید ضمنی آمریکا و اسرائیل نسل کشی نمایند و شیعیان را در آن منطقه از بین ببرند .

 این مزدوران آمریکا و منحرافان از شریعت و دین که مطرود تمامی مذاهب و طوایف اسلامی هستند ، با پول های سرشار به دست آمده از درآمدهای نفتی عربستان ، امارات و سایر کشورهای خلیج چند سالی است در افغانستان و پاکستان ترکتازی می کنند و آمریکا با گماشتن دولت های بی اراده و ضعیف در این دو کشور ، از این تروریست های خون ریز و قتال حمایت می کند و به بهانه مبارزه با تروریست ، در برابر مظلومان و ستم دیدگان جبهه می گیرد و صحنه را بر آنان تنگ تر می کند .ادامه مطلب...

از روزی که کشور لبنان در سواحل شرقی دریای مدیترانه از سوی فرانسه و سایر استعمارگران حامی وی ، بر روی صفحه جغرافیایی جهان نقش بست تا کنون حقوق صاحبان اصلی این منطقه تضییع شده است . استعمارگران غربی برای شکستن قدرت و وحدت مسلمانان خاور میانه ، ضمن چند پاره کردن مسلمانان و تشکیل کشورهای کوچک و بزرگ تصنعی ، یک منطقه را پیش کش یهودیان کرده و کشور اسرائیل را برای آنان در سرزمین فلسطین به وجود آوردند و یک منطقه دیگر را پیش کش مسیحیان نموده و آنان را در جبل عامل حکومت داده و نام کشور لبنان را برآن نهادند.حقوق مسلمانان این دو منطقه اعم از شیعه و سنی به کلی نادیده گرفته شده است .

حتی حالا که عصر خیزش و بیداری اسلامی است و مسلمانان با تأسی از انقلاب اسلامی ایران در صدد گرفتن حق و حقوق خود می باشند ، بازهم مستکبران و استعمارگران غربی با حیله و فریب کاری ، حقوق مسلّم آنان را زیر پا می گذارند.

همین تقسیم قدرت در لبنان را نگاه کنید . این کشور قریب به چهار میلیون نفر جمعیت دارد که یک سوم آن مسیحی (با تمام مذاهبش ) ، یک سوم مسلمان سنی و یک سوم مسلمان شیعه است. البته اگر دروزی ها را جزء شیعیان به حساب آورند ، جمعیت شیعیان بیش از یک سوم و شاید نزدیک به یک دوم برسد .ولی بعد از آن همه تلاش ها ، تحصن ها ، تظاهرات و درگیری ها ، سر آخر مستکبران با حمایت دولت های وابسته خود در منطقه ، نشستی در در دوحه قطر برگزار کرده و پس از بحث و گفتگو های زیاد و وعده های تو خالی به گونه ای عمل کردند که حقوق شیعیان را بار دیگر تضییع  نمودند و نمایندگان شیعه نیز در آن اجلاس بخاطر برون رفت از بحران پدید آمده به ناچار آن توافقنامه را پذیرفتند. که کم شباهت به پذیرش حکمین در جنگ صفین از سوی سپاه کوفه نیست .

برای پذیرش این مطلب ، کافی است به لیست کابینه وحدت ملی که دیشب اعلام شد نگاهی بیندازید. از سی وزیر دولت وحدت ملی ، تنها شش نفر شیعه می باشند که از این تعداد سه نفر از حزب امل ، یک نفر از حزب قومی طرفدار سوریه و یک نفر ( متاسفانه ) از حامیان دولت قبلی و تنها یک نفر از حزب الله مظلوم !

در حالی که می بایست حد اقل ده نفر از شیعیان ( بر اساس دموکراسی غربی ها ) پست وزارت می گرفتند.

ولی می بینیم مسیحیان برای تمام مذاهبشان مانند کاتولیک ، ارتودکس ، ارمنی و مارونی پست وزارت گرفتند و رئیس جمهور هم از آنان است و سه وزیر مورد اختیار رئیس جمهور نیز از مسیحیان انتخاب شد و اکثر پست های کلیدی و مهم نیز در اختیار آنان قرار گرفته است.

 معنای این کار چیست ؟جز این است که بگویند هم چنان قدرت در دست ماست ؟ و هم چنان ساکنان اصلی کشور لبنان ( یعنی شیعه و سنی ) باید در حاشیه باشند ؟  

متاسفانه احزاب و جریان های سنی مذهب لبنان به خاطر منافع طلبی شخصی و اختلاف سنتی با شیعه ، جذب دشمنان کشور شده و عملاً آب در آسیاب آنان می ریزند . در حالی که دشمن قسم خورده مسلمین کمر به نابودی همه مسلمین بسته است . برای آنان شیعه و سنی ندارد . فعلاً با سنی های لبنان هم پیمان شده تا قدرت شیعه را بشکند و بعداً نوبت خود سنی ها هم می رسد. مگر بی چاره مسلمانان سودان سنی نیستند ؟ آن جا که اختلاف شیعه و سنی در بین نیست . چه فشارها و گرفتاری هایی برای مسئولان کشور در منطقه دار فور و جنوب کشور به وجود می آورند ؟ برای استکبار جهانی اصل اسلام درد آور است نه این مذهب و آن مذهب . همه باید به این مسئله متذکر باشیم .

به هر روی ، کافی است به فهرست وزرای دولت وحدت ملی ( دست پُخت دوحه قطر ) نظری بیندازید و خودتان قضاوت کنید .

ترکیب دقیق کابینه لبنان :
در تقسیم بندی ذیل، منظور از گرایش سیاسی همان مواضع رسمی طرفهای سیاسی در دوران بحران سیاسی لبنان بوده است:

 نام                         مذهب               گرایش سیاسی                حزب                 وزارت

عصام ابو جمرا           ارتودکس                  مخالف                 جریان آزاد ملی           وزیر دولت
جبران باسیل           مسیحی مارونی        مخالف               جریان آزاد ملی         مخابرات
ماریو عون                 مسیحی مارونی          مخالف                   جریان آزد ملی            امور اجتماعی
الیاس عسکاف           کاتولیک                 مخالف                  جریان آزاد ملی          کشاورزی
الان طابوریان              ارمنی                    مخالف                  جریان آزادملی          نیرو
فوزی صلوخ                شیعه                 مخالف                  سازمان امل               امور خارجه
محمد جواد خلیفه        شیعه                مخالف                 سازمان امل               بهداشت
غازی زعیتر                 شیعه                مخالف                  سازمان امل              صنایع
محمد فنیش               شیعه                مخالف                حزب الله                    کار
علی قانصوه                شیعه                مخالف                حزب قومی سوری       وزیر دولت
طلال ارسلان              دروزی               مخالف                حزب دمکراتیک            جوانان ورزش
فواد سینیوره              سنی              حامی دولت            حزب المستقبل          نخست وزیر
محمد شطح               سنی              حامی دولت          حزب المستقبل            امور مالی
طارق متری               ارتودکس             حامی دولت          حزب المستقبل          تبلیغات و رسانه ها
بهیه حریری               سنی                حامی دولت            حزب المستقبل         آموزش و پرورش
زهیر بکداش              سنی                حامی دولت            حزب المستقبل         وزیر دولت
جان اوغاسبیان         ارمنی               حامی دولت             حزب المستقبل          رشد و توسعه اداری
خالد قبانی               سنی              حامی دولت             حزب المستقبل           وزیر دولت
محمد الصفدی          سنی               حامی دولت             فراکسیون مستقل طرابلس اقتصاد
ابراهیم شمس الدین  شیعه        حامی دولت            مستقل نزدیک به حریری         وزیر دولت در امور اداری
ریمون عوده             کاتولیک               حامی دولت            مستقل نزدیک به جنبلاط  امور مهاجران
غازی العریضی        دروزی                 حامی دولت            حزب سوسیالیست امور     خدمات همگانی
وائل ابو فاعور          دروزی                حامی دولت             حزب سوسیالیست           وزیر دولت
تمام سلام             سنی                حامی دولت             مستقل                        فرهنگ
نسیب لحود            مسیحی مارونی    حامی دولت             جریان قرنه شهوان         وزیر دولت
طونی کرم             مسیحی مارونی  حامی دولت              نیروهای لبنانی                محیط زیست
ابراهیم النجار         ارتودکس              حامی دولت             حزب کتائب و نیروهای لبنانی دادگستری
ایلی مارونی          مسیحی مارونی      حامی دولت             حزب کتائب                   جهانگردی
زیاد بارود              مسیحی مارونی     منصوب از سوی رئیس جمهور                           کشور
الیاس المر           ارتودکس                منصوب از سوی رئیس جمهور                         دفاع
جو تقلا               کاتولیک                  منصوب از سوی رئیس جمهور                        وزیر دولت

این روزها شاهد تحولات سیاسی و نظامی مهمی در کشور لبنان هستیم . کشوری که از یک سو  آمریکا و اسرائیل و سران مرتجع عرب  برای اعمال نفوذ در آن دندان تیز کرده و به جهت فشار آوردن بر انقلاب اسلامی از این مکان ، نقشه های پلیدی در سر می پرورانند و از سوی دیگر فرزندان خمینی کبیر و شیعان دلباخته انقلاب اسلامی سینه سپر کرده و از حیثیت خویش و استقلال و تمامیت ارضی کشور و از همه مهمتر از ایمان و انقلاب اسلامی جهانی دفاع جانانه می کنند .

شکست خفت بار صهیونیست ها در جنگ 33 روزه سال 1385 ننگ بزرگی برای اسرائیل و در واقع برای آمریکای جنایت کار در تاریخ بودو خواهد ماند . آنان برای سرپوش گذاشتن بر روی این ننگ و فضاحت بزرگ ، بیش از یک سال است که دولت دست نشانده و مزدوری را در لبنان سرپا نگه داشته تا به مقاومت و حزب الله  دهن کجی کرده و با کارهای ناشایست خویش و فشارهای روز افزون بر حزب الله ، مرهمی بر دل های داغدار دشمنان گذارد .

حزب الله و مردم انقلابی لبنان بیدار و هشیارند و اعمال ضد قانونی و ضد بشری دولت وابسته و دست نشانده هیچ تاثیری در عزم و ارداه آنان ندارد. بدین جهت از ابراز اعتراضات ، تحصن ها و هشدارهای پیاپی در این یکی دو سال اخیر غافل نماندند ولیکن تلاش آنان فایده ای نداشته و دست نشانده های دشمن مانند سنیوره ، جنبلاط و سعد حریری ماموریت دارند که اهداف و خواسته های اسرائیل را عملی کنند نه خواسته های ملی را بدین جهت چیزی جز زور حالی شان نمی شود و صبوری و خویشتن داری حزب الله را در این مدت حمل بر ضعف و ناتوانی آنان و قدرت و قدرت نمایی آمریکا و اسرائیل  دانسته اند و بجای گوش سپردن به ندای وحدت و همدلی نیروهای مقاومت ، متاسفانه به وعده های خشک و خالی دشمن دل بسته و منتظر تابستان داغ نشسته اند . بدین منظور بجا و لازم بود که حزب الله یک گوش مالی حساب شده به آنان داده و به همه آن ها بفهماند که اگر بنا باشد حرف حساب در بین نباشد ، حزب الله در برابر چشمان آمریکا و اسرائیل کاری می کند کارستان و از دست دشمن هیچ کاری بر نمی آید و اگر تا کنون صبر و استقامت در پیش گرفته تنها بخاطر مصلحت عمومی مردم بود و این که دشمن از اختلافات داخلی آنان بهره برداری نکند و الا نفوذی های داخلی و شبه نظامیان بزدل آنان در برابر قهر انقلابی حزب الله عددی نیستند که حزب الله بخواهد از آنان واهمه ای داشته باشد .

نکته ای که لازم به یادآوری است، این است که حزب الله و نیروهای مقاومت تا این جا که پیش آمده اند کار را تمام کنند و به مرور زمان و به آینده نسپارند . زیرا دشمن مستکبر با برخورداری از سلاح های گروهی و نفوذی های بیگانه پرست ، جو منطقه را برعلیه مقاومت تغییر می دهد .همین هایی که امروز از ترس حزب الله به سوراخ موش ها فرار کرده اند ، فردا با پشتیبانی استکبار از آنان زبان درازتر می گردند و طلب کار هم می شوند.باید توان و قدرت پوشالی آنان را درهم شکست تا سال های سال جرئت  دهن کجی به ملت شریف لبنان و مقاومت این کشور را نداشته باشند.

به هر روی ، پیروزی های درخشان حزب الله و تمامی نیروهای مقاومت لبنان را به حضرت حجت بن الحسن (ع) و رهبر معظم انقلاب اسلامی و به شیعیان و محبان اهل بیت (ع) در دو کشور لبنان و ایران تبریک عرض می کنم و توفیقات کامل فرزندان اسلام و قهرمانان سرزمین لبنان را از خدای بزرگ مسئلت می نمایم

هم چنین به محضرت رهبر دلیر و مجاهد خستگی ناپذیر حزب الله حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن نصر الله درود و سلام می فرستم و پیروزی های شاگردانش را به وی تبریک و تهنیت می گویم و برای همه آنان آرزوی موفقیت می کنم .     

سر انجام سومین کشور مسلمان نشین اروپا به استقلال رسید . کوزوو کشور کوچکی است در جنوب صربستان ( یوگسلاوی سابق ) و در ناحیه بالکان اروپا ، با900/10  کیلومتر مربع مساحت و  دو میلیون و یکصد هزار نفر جمعیت که تقریبا دو میلیون نفر آلبانیایی تبار و مسمان و یکصد هزار نفر صرب تبار و مسیحی می باشند .کوزوو پس از آلبانی و بوسنی سومین کشوری است که با جمعیت اکثریت مسلمان به اسقلال رسید .گرچه دو کشور ترک زبان ترکیه و آذربایجان که مسلمان نشین هستند ، خود را اروپایی می دانند ، ولیکن از جهت جغرافیایی نمی توانند در چنین دایره ای قرار گیرند و تنها قسمت کوچکی از ترکیه که در غرب تنگه بسفر قرار دارد ، اروپایی محسوب می گردد .

                             نقشه کوزوو                           نقشه صربستان                          نقشه اروپا

اما در باره استقلال کوزوو ، باید به این نکته توجه داشت که استقلال این منطقه و رهایی آن از سلطه صرب های متعصب و قومیت گرا ، گرچه جان تازه ای برای مسلمانان و آلبانی تبارهای این منطقه می باشد ، ولیکن باید مراقب بود که اسقلال آن ، داستان از چاله در آمدن و به چاه افتادن نباشد و به عبارت دیگر آمریکای فریب کار و اروپای توجیه گر ، آن را حیاط خلوت خود به حساب نیاورده و آن را پایگاهی برای زورگویی بر ملل محروم جهان قرار ندهند .

 تردیدی نیست که  آمریکا با حمایت و پشتیبانی از استقلال آن ، چند هدف را تعقیب می کند : اولا حمایت مسمانان جهان را به خود جلب نماید و از تنفر عمومی مسلمین نسبت به خود را کاهش دهد. ثانیا این منطقه کوچک را به اشغال خود در آورد و آن را به بزرگترین پایگاه نظامی خود در اروپا تبدیل نماید . ثالثا با سر گرم کردن مردم و افکار عمومی جهان ، آنان را از جنایت های صهیونیزم در فلسطین ، به خصوص در باریکه غزه غافل نماید و رژیم اشغالگر قدس را در نابودی ملت مظلوم فلسطین یاری دهد . رابعا بین کشورهای مطرح و قدرتمندی که در برابر سیاست های استعماری مقاومت می کنند ، مانند ایران ، روسیه ، چین ، ترکیه و امثال آن ها تفرقه ایجاد کند . زیرا برخی از این کشورها به خاطر مسلمان بودنشان ، از استقلال کوزوو حمایت می کنند و برخی دیگر به خاطر روابط استراتژی عمیق با صربستان ، مخالف استقلال کوزوو هستند .  

به هر روی آمریکا تلاش می کند با نفوذ ( و در واقع اشغال و استعمار ) این کشور کوچک ، سایه سنگین سلطه و وحشت شیطانی خود را بر سر ملل منطقه به گستراند و جلوی نفوذ معنوی انقلاب اسلامی ایران در میان سایر مسلمانان عالم را بگیرد .

به همین جهت ، گرچه بسیاری از کشورهای غربی و اسلامی آن را به رسمیت شناختند ، ولی کشورهایی چون روسیه ، اسپانیا، یونان ، اسلواکی و برخی از کشورهایی که تبعیت کامل از آمریکا ندارند ، با استقلال آن و تبدیل شدنش به پایگاهی برای بیگانگان مخالفت کردند . در این میان کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران ( که طبعا باید  تمام جوانب را در نظر بگیرد ) هنوز اعلام نظر نکرده و در حال سبک و سنگین کردن اوضاع می باشد .

باید به مسئولان سیاست خارجی کشورمان عرض کنم که آمریکا گرچه مارا در به رسمیت شناختن کوزوو در برزخی میان رد و قبول قرار داده و اخذ هر یک از این دو سیاست ، تاوان هایی دارد که باید پرداخته شود ، ولی با این حال ، ترجیح با روی خوش نشان دادن به این پدیده نو ظهور و به رسمیت شناختن استقلال کوزوو است . زیرا خشونت آفرینی ها و وحشی گری هایی که صرب های ظلوم در دهه اخیر نسبت به مسلمان های یوگسلاوی ( سابق )انجام داده اند هیج شک و شبهه ای برای کسی در چنین مواردی باقی نمی گذارد . وانگهی گرچه به خاطر برخی از حمایت های روسیه از ما در برابر فشارهای آمریکا و متحدانش ، ما نیز با برخی از سیاست های روسیه همراه و همگام هستیم ولیکن این سیاست دایمی و همیشه گی ما نیست . زیرا ما تابع مصلحت ملت و نظام خویش هستیم .

علاوه بر همه این ها به رسمیت نشناختن کوزوو ، بهانه ای به دست افراطیون و وهابی های مزدور آمریکا می دهد و آنان را با بهره مندی از ارتباطات جمعی ، در برابر ما تهییج و ترغیب می کند و آنان از این طریق بیشترین سو استفاده را نموده و مسلمانان جهان را بر ضد ما تحریک  و ما را همدست کفار قلمداد می نمایند .    

پس بهتر و پسندیده تر این است که از استقلال آن حمایت کرده و با بر قراری روابط همه جانبه و حمایت های مالی و سیاسی از این کشور کوچک و نیازمند ، وابستگی آن به غرب ، به ویژه آمریکا را کاهش دهیم و تلاش کنیم از ایجاد پایگاه نظامی قدرت های بیگانه در آن ممانعت نماییم و مردم این کشور را بر ضد سیاست های آمریکا آگاه کنیم . در آن صورت طعم شیرین آزادی و استقلال واقعی بر کام مردم مسلمان این کشور چشانیده خواهد شد .

امیدوارم سایر ملت های مسلمان تحت سلطه اروپائیان همچون سنجاک در صربستان ،و چچن و داغستان در روسیه و اوسیتا در گرجستان نیز روزی به استقلال و آزادی دست یابند .